روایتی از مهربانی و ایثار

نامه‌های شهیدی که عشق به خانواده و میهن را در کلماتش جاودانه کرد+ دستخط

محمد خوشبویی، جوانی از تهران که در نوزده‌سالگی به شهادت رسید، در دو نامهٔ صمیمانه به برادرش حسین، هم دلتنگی‌هایش را روایت کرده و هم شوخطبعی و مسئولیت‌پذیری‌اش را. این نوشته‌ها، امروز یادگاری از روح لطیف و مقاوم شهیدی است که در اردیبهشت ۱۳۵۹ در سقز به درجهٔ رفیع شهادت نائل آمد.

به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید «محمد خوشبویی» در اردیبهشت ۱۳۳۹ در تهران متولد شد، پدرش علی اصغر خواربارفروش و مادرش زهرا نام داشت. او پس از گذراندن دوره متوسطه در رشته اقتصاد و اخذ دیپلم، به عنوان سرباز ارتش خدمت کرد تا اینکه در نهم اردیبهشت ۱۳۵۹ در سقز طی درگیری با گروه‌های ضدانقلاب بر اثر اصابت گلوله به صورت به شهادت رسید و در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد، جالب اینکه برادرش رضا نیز به درجه شهادت نائل آمده بود.

نامه‌های به‌جامانده از شهیدی که عشق به خانواده و میهن را در کلماتش جاودانه کرد

نامه‌های به یادگار مانده از شهید «محمد خوشبوئی» را بخوانید:

«برادر عزیزم حسین جان، سلام!

سلامتی شما را از خدا می‌خواهم. بحمدالله حال من خوب است، جز دوری شما که چاره‌ای نیست! قرار بود این هفته برای امتحان مرخصی بیایم، اما نشد...

راستی، صدیقه خانم! چرا اصرار دارید زودتر «طوق لعنت» را به گردنم بیندازید؟ من که هنوز برای انتخاب همسر کوچکم! عقل من به این کارها نمی‌رسد. ریش و قیچی را به دست شما و مامان می‌سپارم... (البته نظر من روی کوچک‌تر است!)

عکس را که دیدید، خوشحال شدم. به همه سلام برسانید. از ۱۲ اسفند اینجا نخواهم بود، پس تا آدرس جدید را ننوشته‌ام، نامه ننویسید. خدا نگهدار!»
پنجم اسفند 
نامه‌های شهیدی که عشق به خانواده و میهن را در کلماتش جاودانه کرد
نامه‌های شهیدی که عشق به خانواده و میهن را در کلماتش جاودانه کرد

انتهای پیام/

برچسب ها
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده