چهارشنبه, ۲۲ دی ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۱۱
مادر شهید «محمدعلی مشهد» نقل می‌کند: «گفتم: دکترا می‌گن احتیاجی به عمل نیست! بغض گلویش را گرفت و گفت: شفات رو از فاطمه زهرا (س) خواستم!» نوید شاهد سمنان در سالروز شهادت، در چهار بخش خاطراتی از این شهید گرانقدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به قسمت سوم این خاطرات جلب می‌کنیم.

شفایش را از حضرت زینب (س) گرفت

به گزارش نوید شاهد سمنان؛ شهید محمدعلی مشهد دوم فروردین ۱۳۴۳ در روستای امیرآباد از توابع شهرستان دامغان به دنیا آمد. پدرش رمضانعلی و مادرش فاطمه نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیست و دوم دی ۱۳۶۵ با سمت فرمانده گردان در شلمچه بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. مزار وی در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

 

شفای مادر را از حضرت زهرا (س) گرفت

دکترها گفته بودند باید عمل کنم. به محمدعلی گفتم: «نرو جبهه پیشم بمون!»

گفت: «یک چیزایی رو باید برای حسینیه تیپ ۱۲ قائم (عج) به جبهه ببرم، می‌رم بعد از پنج روز برمی‌گردم.»

چند روز بعد زنگ زد و پرسید: «چطوری مادر؟»

گفتم: «دکترا می‌گن احتیاجی به عمل نیست!» بغض گلویش را گرفت و گفت: «شفات رو از فاطمه زهرا (س) خواستم!»

بعدها از دوستش شنیدم که گفت: «بعد از عملیات کربلای چهار بچه‌ها برای مرخصی رفتند. یحیی، عالمی و محمدعلی یک حسینیه ساختن و اسمش رو انصارالحسین گذاشتن. بعد با هم به مشهد رفتیم. محمدعلی داخل حرم نرفت. تا سه روز بیرون، زیارت‌نامه و دعا می‌خوند. پرسیدم: چرا داخل حرم نمی‌آی؟» گفت: «باید اذن دخول بگیرم!»

(به نقل از مادر شهید)

بیشتر بخوانید: دعا کن اولین شهید گردان باشم

باید الگوی خوبی برای نیروهام باشم

در لشکر ۱۷ علی‌بن ابیطالب (ع) با هم بودیم. در آخرین مأموریت، کنار محمدعلی بودن برایم ارزش زیادی داشت. با او نیروها را سرکشی می‌کردیم. به همه احترام می‌گذاشت. اگر کسی بزرگتر از او بود جلوتر از او نمی‌نشست. به حرف‌هایش بادقت گوش می‌کرد.

اگر بچه‌ها وسیله‌ای لازم داشتند تهیه می‌کرد. بهش گفتم: «چرا این طور رفتار می‌کنی؟ آن قدر احترام می‌ذاری که همه فکر می‌کنن مسئول، کس دیگریه؟»

با خنده گفت: «نیروها ما رو زیر ذره بین دارن و به عنوان الگو به ما نگاه می‌کنن! ما هم باید خوب و سنجیده عمل کنیم تا الگوی خوبی باشیم.»

(به نقل از هم‌رزم شهید، سیدمحمدحسن مرتضوی)

بیشتر بخوانید: مدال شهادت

ازدواج محور سازندگی است

در امر ازدواج حساس بود. شرکت در جبهه را برای همه یک تکلیف می‌دانست؛ اما به همه می‌گفت: «اگه می‌خواین شهید بشین سنت خدا و رسول او رو هر چه سریعتر انجام بدین تا نیمی از فرایض دینی‌تون تکمیل بشه.»

تأکید می‌کرد و می‌گفت: «ازدواج، یک محور سازندگی و پیروی از سنت پیامبر خداست.»

(به نقل از هم‌رزم شهید، محمد یعقوبی)

بیشتر بخوانید: توصیه‌ای برای دل مادر

حمیدیه؛ یادگار شهدا

در حمیدیه اهواز یادش نمی‌رفت، حواسش جمع بود و کار خودش را می‌کرد. پرسیدم: «داداش! حمیدیه با بقیه جاها چه فرقی داره؟»

گفت: «چطور؟»

گفتم: «تو همیشه اینجا کفش‌هات رو درمی‌آری و پابرهنه هستی! ولی جاهای دیگه گاهی وقت‌ها این کار رو می‌کنی؟»

جواب داد: «به خاطر این که خون‌های زیادی اینجا ریخته شده!»

(به نقل از برادر شهید)

 

منبع: کتاب فرهنگ‌نامه شهدای استان سمنان-شهرستان دامغان/ نشر فاتحان-قائمی

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده