«گفت: من تا حالا هم امام زمان و هم امام حسن مجتبی رو در خواب دیدم. جوان‌های دیگر مسخره‌اش می‌کردند، اما او گفت: امام مجتبی در خواب تاریخ مرگم را به من گفت.» نوید شاهد سمنان در سالروز ولادت، در دوبخش خاطراتی از شهید «ایرج عرب‌سرهنگی» را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به قسمت نخست این خاطرات جلب می‌کنیم.

امام حسن (ع) همه چیز را به من گفت

به گزارش نوید شاهد سمنان؛ شهید ایرج عرب‌سرهنگی دهم دی ۱۳۳۳ در روستای گلستانک از توابع شهرستان گرمسار چشم به جهان گشود. پدرش ناصر و مادرش خانم‌‏باجی نام داشت. تا سوم ابتدایی درس خواند. کارمند کارخانه گچ بود. ازدواج کرد و صاحب سه پسر و یک دختر شد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و یکم بهمن ۱۳۶۱ در رقابیه بر اثر اصابت ترکش به شکم، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای شهر ایوانکی شهرستان زادگاهش قرار دارد.

 

امام حسن (ع) همه چیز را به من گفت

قبل از انقلاب بود. در صحرا کار می‌کردیم. صحبت از خواب دیدن شد. او گفت: «من تا حالا هم امام زمان و هم امام حسن مجتبی رو در خواب دیدم.»

جوان‌های دیگری که آنجا بودند مسخره‌اش می‌کردند، اما او گفت: «امام مجتبی در خواب تاریخ مرگ من رو هم گفته. تاریخ قمری بود که متاسفانه یادم رفته.»

وقتی خواست به جبهه برود، گفت: «من این دفعه شهید می‌شم، چون دوباره امام حسن رو در خواب دیدم.»

(به نقل از برادر شهید)

بیشتر بخوانید: شهید آگاه و مسئول است

خداوند نذرمان را ادا کرد

بچه‌دار نمی‌شدیم. نذر کردیم. در خواب دیدم خانمی از کوه آمد و بچه‌ای را به پشتش بسته است. پشتش را به من کرد و گفت: «بچه رو بگیر!» من بچه را گرفتم. بعد از مدتی باردار شدم. خداوند، ایرج را به ما عنایت کرد.

(به نقل از مادر شهید)

بیشتر بخوانید: مادر می‌دانست ایرج دیگر نمی‌آید؛ خواب مادر تعبیر شده بود

داوطلب در جبهه حق

در دوره طاغوت از سربازی فرار کرد. پدرم پول داد و معافش کرد، ولی در جمهوری اسلامی داوطلبانه به جبهه رفت و به شهادت رسید.

(به نقل از برادر شهید)

 

منبع: کتاب فرهنگ‌نامه شهدای استان سمنان-شهرستان سمنان/ نشر زمزم-هدایت

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده