معرفی کتاب؛
چهارشنبه, ۱۴ مهر ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۳۷
نوید شاهد - کتاب «اصحاب درد» به قلم زهرا شاهینی، گزیده‌ای از خاطرات ۴۹ جانباز ۵۰ تا ۷۰ درصد شهرستان‌های سمنان، مهدیشهر و سرخه است.

«اصحاب درد»؛ خاطرات ۴۹ جانباز ۵۰ تا ۷۰ درصد شهرستان‌های سمنان، مهدیشهر و سرخه

 

به گزارش نوید شاهد سمنان؛ کتاب «اصحاب درد» به قلم زهرا شاهینی، گزیده‌ای از خاطرات ۴۹ جانباز ۵۰ تا ۷۰ درصد شهرستان‌های سمنان، مهدیشهر و سرخه است. این کتاب در نیمه نخست سال ۱۴۰۰ توسط نشر شاهد در ۲۸۰ صفحه منتشر شده ‌است.

 

در قسمتی از متن کتاب می‌خوانیم:

«بعد از عملیات کربلای پنج نگه‌داشتن خط بسیار سخت بود. آرپی‌جی‌زن بودم و برای پدافند آن خط رفته بودیم. ساعت پنج مستقر شدیم؛ آنجا شیاری بود که دشمن به راحتی می‌توانست از آنجا نفوذ کند، بنابراین بسیار خطرناک بود. ساعت هفت و پنجاه دقیقه دوازده اسفند ۱۳۶۵ بود، با خود گفتم بهتر است دو دقیقه در انتهای سنگر استراحت و هم خشابم را پر کنم. همان وقت گلوله توپی بالای سرم خورد و سنگر از هم پاشید. احساس کردم موج انفجار تمام سرم را فراگرفته است. از جلوی بدنم خون بیرون می‌زد. پیراهنم را باز کردم، شکمم باز شده و روده‌هایم بیرون ریخته بود.

سنگر پر از خون شده بود و من انتهای سنگر افتاده بودم. فریاد زدم. آتش آن قدر زیاد بود که صدایم را نمی‌شنیدند. سنگی از انتهای سنگر پرتاب کردم. برادر رحمان شهادت سنگ را دید به سرعت خودش را به من رساند؛ و پد شکمی پرتاب کرد. پد را بر روی روده‌هایم گذاشتم. دو رزمنده به طرفم دویدند و مرا در تویوتا گذاشتند.

وقتی مرا به سنگر صحرایی رساندند، چشمانم دیگر نمی‌دید. همه جا سیاه بود. فقط گوش‌هایم می‌شنید. صدای هلیکوپتر می‌آمد و من را داخل آن بردند و دیگر چیزی متوجه نشدم. سه روز بعد به هوش آمدم. در بیمارستان امام خمینی اهواز بودم. یک هفته در آنجا تحت درمان بودم. بعد از آن مرا به شیراز انتقال دادند. ده روز اول حال مساعدی نداشتم. بیست روزی در بیمارستان شیراز بستری بودم.

سپس نزدیک چهار ماه هم در مرکز درمان شهید مدرس تهران تحت درمان بودم. یک سال و نیم طول کشید تا بهبود نسبی پیدا کردم درست قبل از عملیات مرصاد. با این حال، دلم نمی‌خواست گوشه خانه بمانم و فقط نظاره‌گر باشم. با همان مجروحیت، به جبهه بازگشتم.»

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده