وصیتنامه شهید مدافع حرم حسن عبدالله‌زاده؛
نوید شاهد- در وصیتنامه شهید «حسن عبدالله زاده» از شهدای مدافع حرم آمده است: «چه کسی باشد ما را یاری کند و چه نباید فرقی ندارد، تکلیف ما را سیدالشهدا روشن کرده است و انشالله در این راه استقامت می‌ورزیم تا شامل الطاف خفیه الهی گردیم.»

تکلیف شهدا را سیدالشهدا (ع) مشخص کرده است

به گزارش نوید شاهد به نقل از خبرگزاری دفاع مقدس، شهید مدافع حرم حسن عبدالله زاده فرزند سردار احمد عبدالله زاده در سال ۱۳۶۵ در اهواز به دنیا آمد. از نیرو‌های قدس سپاه پاسداران بود که در جریان جنگ سوریه اولین بار در سال ۱۳۹۴ داوطلبانه و با اصرار خودش برای دفاع از حرم اهل بیت (ع) به سوریه رفت. او فرزند رئیس سابق سازمان حفاظت اطلاعات ناجا بود که ۱۳ خرداد امسال در مسیر دیرالزور به تدمر در تله دشمن به شهادت رسید. در وصیت‌نامه این شهید والامقام می خوانیم:

«فَلْیُقَاتِلْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یَشْرُونَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا بِالْآخِرَةِ ۚ وَمَنْ یُقَاتِلْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیُقْتَلْ أَوْ یَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتِیهِ أَجْرًا عَظِیمًا (نسا آیه ۷۴)

الذین امنوا یقاتلون فی سبیل الله و الذین کفروا یقاتلون فی سبیل الطاغوت فَقاتِلُوا أَوْلِیاءَ الشَّیْطانِ إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطانِ کانَ ضَعیفاً (نسا آیه ۷۶)

إِنَ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوَالَهُمْ بِأَنَ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیْهِ حَقّاً فِی التَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِیلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذی بایَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ (توبه آیه ۱۱۱)

با خواندن این آیات و آیات مشابه این، دیگر دهانم بسته است از توصیف و گفتن قدر و عظمت قتال فی سبیل الله و شهادت در راه خدا

خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند

ما نمک خورده عشقیم به زینب (س) سوگند، پاسداران دمشقیم به زینب (س) سوگند.

سلام می‌کنم خدمت همه خانواده‌ام، دوستان و آشنایان

و از همه تقاضا دارم که این بنده حقیر و سرتاپا تقصیر را حلال کنند. من با توجه به شناختی که از خود دارم می‌دانم که حق‌های زیادی از شما دوستان و آشنایان ضایع کرده‌ام، لذا عاجزانه از شما تقاضا دارم که این بنده سرتاپا تقصیر را حلال کنید و بدی‌هایم را به بزرگی و کرم خود ببخشید که من خیلی حقیرتر و عاجزتر از اینم که بتوانم جبران کنم.
و، اما بعد: من همیشه از خداوند متعال درخواست داشتم که من را به فیض و مقام شهادت برساند و من هم این لیاقت را داشته باشم تا در زمره شهدا به حساب آیم و از این فیض نامتناهی خدا نسبت به بندگان مخلصش برخوردار گردم، هرچند من کجا و شهدا کجا! من کجا و مقام و منزلت این عارفان مخلص خدا کجا!

در دل، همیشه دوست دار این آرزوی بزرگ بوده‌ام و از خدا باز هم می‌خواهم که نصیب من و تمامی کسانی که آرزوی شهادت در دل و قلب و جانشان شعله می‌کشد گرداند که به قول مولای متقیان علی (ع) اگر شهید نشدی، می‌میری! و این مردن بدترین چیزی است که می‌شود برای مشتاقان اتفاق بیافتد و در بستر یا گوشه بیمارستان جان دهند.

انشالله به مدد مولا و مادرمان حضرت زهرا (س) من نیز در راه دفاع از حرم عقیله بنی هاشم زینب کبری (س) و بی بی سه ساله رقیه (س) جان ناقابل خویش را فدا کنم و مهر مدافع حرم ناموس آل الله نیز بر پیشانی و سنگ قبرم حک گردد، شاید بدین وسیله من نیز بتوانم با خون خویش این شجره طیبه را به قدِ قطره‌ای آبیاری کرده باشم و خدمتی کوچک در راه اعتلای پرچم اسلام و تشییع انجام داده باشم.

یک نکته هست و این نکته این است که ما بالاترین و پرثمرترین و پرفایده‌ترین کاری که می‌توانیم انجام دهیم تا بلکه سبب حرکت و جوششی در جامعه شده باشیم و بالاترین کار فرهنگی و تبلیغی که می‌توانیم انجام دهیم تا شاید سبب خیری شده باشیم. این است که در راه خدا شهید شویم. زیرا خون شهید می‌جوشد و سبب حرکت در جامعه می‌شود. این خون است که سبب بیدار شدن دوستان را اطرافیان و هم محلی‌ها و هم شهری‌ها می‌شود و این بالاترین کاری است که یک انسان می‌تواند در طول زندگی خویش انجام دهد.

دوستان و رفقا و خانواده عزیزم

از خدا بخواهید تا من و شما به این خیل عظیم شهدا بپیوندیم و در جوار حضرت سیدالشهدا تا ابدیت بمانیم، که باشد قرار و وعده ما جنت الحسین. دنیا برای سینه زدن جایمان کم است.

نکته دوم اینکه: این بنده حقیر هرچه در طول عمر ناچیز خود کسب کرده‌ام تمامی آن را صدقه سری حضرت سیدالشهدا می‌دانم و به این ایمان دارم که تمام زندگی و دارایی من فقط و فقط به خاط نوکری آستان دردانه و عزیز اربابمان حضرت علی اکبر (ع) است و چه برکت و فیضی است از پایین پای اربابمان به زندگی ما سرازیر شده است؛ لذا خودم و شما را به نوکری و آستان بوسی دعوت می‌کنم و انشالله تا ابدیت در جوار حضرت علی اکبر (ع) و پدر بزرگوارشان ارتزاق رزق کنیم و به قدر لحظه‌ای از این خانه و خانواده جدا نشویم. باشد که گوشه چشمی به ما کرده و از خزانه کرم خویش توفیق شهادت و جهاد در راهتان را نصیب ما کنند، انشالله

نکته بعدی این است که ما راه خویش را بر پایه خدمت و اگر بشود تاثیرگذاری انتخاب کرده‌ایم یعنی آمده‌ایم تا کاری کرده باشیم و باری برداشته باشیم و بتوانیم تاثیر مثبتی در جامعه بگذاریم، نه به خاطر شخصی مشخص و واحدی و نه برای حزب و گروهی! تمام تلاش و انگیزه ما بالابردن پرچم اسلام است و هرکه در این مسیر باشد ما نیز پشت سر او و حامی او هستیم و الا ما را بخیر و او را به سلامت! ما نیامده‌ایم که کسی را بالا ببریم و یا پایین بیاوریم، ما در خدمت اسلام و رهبری هستیم و هوش و حواسمان به فرمایشات ایشان است.»

تکلیف ما را سیدالشهدا مشخص کرده است

اگر قرار باشد، پیوسته در میدان کارزاز خواهیم بود و در جبهه حق علیه باطل و جهاد مقدس شرکت خواهیم کرد و تمام زندگی خود را وقف جهاد خواهیم کرد و از هیچ کس و هیچ چیز نمی‌ترسیم. هدف ما انجام وظیفه است، چه پیروز بشویم و چه به شهادت برسیم! ما پیوسته در محور حق و حقیقت که شخص علی بن ابی طالب (ع) است می‌چرخیم و سرهایمان را به خدا سپرده‌ایم و مشت‌هایمان گره است و دندان‌هایمان فشرده و به پیروزی حق علیه باطل فکر می‌کنیم. به امید فتح قدس و آزادی فلسطین و خدمت در جوار صاحب الزمان (عج) و پیروزی نهایی.

چه کسی باشد ما را یاری کند و چه نباید فرقی ندارد، تکلیف ما را سیدالشهدا روشن کرده است و انشالله در این راه استقامت می‌ورزیم تا شامل الطاف خفیه الهی گردیم و از نصرت حضرت باری تعالی بهره‌مند گردیم.

از پدر و مادرم کمال تشکر را دارم و خدمتشان سلام عرض می‌کنم و دست و پایشان را می‌بوسم. اگر شیر پاک و لقمه حلال این ۲ بزرگوار نبود و اگر شوق و اشک چشم و دل سوزناک این بزرگواران در راه سید و سالار شهیدان نبود من هیچگاه در این راه و مسیر قرار نمی‌گرفتم اگر شما عزیزان من را مانع می‌شدید هیچ وقت نمی‌توانستم در این راه قدم بزنم. د ر صورتی که پیوسته مرا تشویق کردید و حمایت کردید و من هر چه دارم از صدقه سری شماست، از محبت و لطف و صفای شماست.

فرزندانم را با تربیت اسلامی بزرگ کنید

من نتوانستم آنطور که باید برای شما حق فرزندی را به جا بیاورم و شرمنده روی شما هستم. توروخدا من را حلال کنید، همیشه خدا را شاکر بوده‌ام که همچین پدر و مادری به من بخشیده. محبت شما همیشه در دلم بوده و هست و می‌ماند. از صمیم قلب شما را دوست دارم و هیچ دوست داشتنی به پای این دوستی نمی‌رسد. شما بهترین هدیه بودید که خداوند به من داد و من از شکر این هدیه عاجزم.

یک خواهشی دارم و این که اگر خبر شهادتم به گوشتان رسید بی تابی نکنید بلکه افتخار کنید که خداوند ما را قابل دانست و حاصل زندگی شما را به این افتخار نایل آورد و توفیق شهادت در راهش را به من ارزانی کرد. باشد که از فیض این لطف الهی سیراب گردیم و رو سفید در محضر پیغمبر اسلام و خاندان طیب و طاهرشان باشیم.
خواهش دیگری که از شما پدر و مادر عزیزم دارم این است که علی اکبر و مهدیه را هم همانطور که من را تربیت کردید زیر چتر محبت و پرورش خود بگیرید و نگذارید در فساد جامعه غرق شوند و یک تربیت اسلامی و حسینی گردند و این نیازمند همراهی و لطف صمیمانه شماست. همانطور که پیوسته همراهی و لطف داشته‌اید.
همینطور هوای عروستان را نیز داشته باشید. کما فی سابق که من نتوانستم شوهر خوبی برای عروستان باشم و آنطور که باید زندگی سرشار از محبت و آرامش را برای او فراهم کنم لذا از شما می‌خواهم که زحمت عروستان را نیز در غیاب من بکشید و نگذارید که سختی روزگار و تربیت بچه‌ها زیاد به او فشار بیاورد. هرچند او زنی مقاوم و زحمت کش است، اما شما لطف کنید و بیشتر مورد توجه و عنایت خود قرار دهید. باز هم از شما کمال تشکر را دارم و دست و رویتان را می‌بوسم.

مادرم خیلی دوستت دارم ودلم همیشه پیش توست

پدرم شما را نیز از اعماق وجود دوست دارم و پیوسته به شما ارادت داشته‌ام و دارم، شما بهترین پدر و مادر در دنیا هستید به والله.

انجام شد / 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده