وصیت نامه و دست نوشته شهید "احمد باباسرکانی"
پنجشنبه, ۲۰ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۱۲
نوید شاهد_ در وصیت نامه شهید احمد باباسرکانی می‌خوانیم: از شما امت حزب الله قدردانى مى کنم و امیدوارم که خدا شما را خیر عطا کند، چون شما بودید که ما را قوت قلب می‌دادید وگرنه ما چند وقت پیش ضربه را خورده بودیم.

به گزارش نوید شاهد همدان، شهید احمد باباسرکانی هفتم فروردین ماه ۱۳۴۸ در شهرستان همدان به دنیا آمد. پدرش غلامحسین و مادرش فاطمه نام داشت. دانش آموز اول متوسطه بود که به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. این شهید بزرگوار در چهارم دی ماه ۱۳۶۵ در ام الرصاص عراق به شهادت رسید. پیکر این شهید بزرگوار مدت‌ها در منطقه به جای ماند و در اول فروردین ماه ۱۳۷۵ پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.
در وصیت نامه این شهید بزرگوار آمده است:
با درود و سلام بی کران بر منجى عالم بشریت حضرت مهدى (عج) و نایب برحق وى امام خمینى و روساى عزیز و محترم مملکت.
گمان نکنید آنهائى که در راه خدا کشته شده اند مرده اند، بلکه آن‌ها زنده اند و نزد خدا روزى مى برند من هم در راهى قدم برداشتم که چندین قرن پیش امام حسین قدم برداشت و در راهى کشته شدم که حسین تابش‌ها و حسین شریفی‌ها کشته شدند.
خطاب به امت حزب الله؛
بنده به سهم خودم از شما امت حزب الله قدردانى مى کنم و امیدوارم که خدا شما را خیر عطا کند، چون شما بودید که ما را قوت قلب می‌دادید وگرنه ما چند وقت پیش ضربه را خورده بودیم.
خطاب به مادرم؛
مادر جان امیدوارم زینب وار صبر داشته باشى و زینب وار راه من را ادامه بدهى و امیدوارم که خدا به تو و همه مادران شهیدان صبر عطا کند، تو زیاد ناراحت من بودى، من خودم مى دانستم ان شاءالله در آن دنیا بتوانم جبران کنم.
خطاب به برادرانم؛
تو اى برادر بزرگ و عزیزم که چند سال متوالى بار فلاکت انگیز من را به دوش کشیدى و حتى براى یکبار هم که شده به روى من نزدى من از شما طلب آمرزش مى کنم و امیدوارم مرا ببخشى که نتوانستم زحمات شما را جبران کنم و چیزى جز ناراحتى برایت نداشتم.
و تو اى بزرگ دوم عزیزم، امیدوارم که شما هم مرا ببخشى و امیدوارم راه من را ادامه بدهى شاید مادرمان اینگونه شاد گردد و اگر او را شاد بکنى مثل این است که مرا شاد کرده اى.
و تو اى خواهر عزیز و گرامى که سال‌ها انتظار مى کشیدى تا سر جشن عروسى من خدمت کنى امروز وقت آن است که دین خود را ادا کنى و تا می‌توانى از مهمان‌ها پذیرائى کنى و مادر را دلدارى بده و افتخار کن که برادرت در چنین راهى کشته شده و خودت هم صبر داشته باش.
و تو اى مرد مبارز احمد آقا؛ از شما هم طلب آمرزش مى کنم و خواهش مى کنم برادرانم را دلدارى بده و خودت هم صبر داشته باشید، چون تو بچه کوچک دارى سعى کن او را حسین وار بار بیاورى.
به هر حال از همه فامیل‌ها به خصوص دایى، خانواده عمویم، خاله‌ها خداحافظى مى کنم و امیدوارم مرا در مجالس خود یاد کنند و ان شاءالله خدا به خاله هایم هم صبر عطا کند، چون فکر نکنم بتوانند تحمل کنند.
در خاتمه از همه شما حلالى و طلب آمرزش مى طلبم و شما را به خداى مهربان مى سپارم. ان شاءالله که همه شما صبر مى کنید و از همه دوستانم خداحافظى مى کنم و انتظار دارم بر سر حجله من، چون مى دانم که لباس مشکى را دوست دارند اجازه مشکى پوشیدن را به آن‌ها می‌دهم مخصوصا عباس خاله، مجید، حمید شعبانگر و امیر باقرى.
چه بکشیم و چه کشته شویم در هر حال پیروزیم در پایان بنده احمد بابائى مادرم را کفیل خود قرار مى دهم و او را صاحب اختیار خود قرار مى دهم.
والسلام احمد بابائى
مردم مایه قوت قلب رزمندگان بودند
مردم مایه قوت قلب رزمندگان بودند
مردم مایه قوت قلب رزمندگان بودند
مردم مایه قوت قلب رزمندگان بودند
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده