در دیدار خانواده آلمانی با همسر شهید صالحی خوانساری بیان شد؛
سه‌شنبه, ۱۱ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۳۴
نوید شاهد ـ روز گذشته یک خانواده آلمانی با همسر و دختر شهید صالحی خوانساری دیدار کردند. همسر و دختر شهید، کراماتی را از شهید بزرگوار تعریف میکنند. این کرامت حاکی از این است که شهید در عالم رویا امضایی پای کارنامه دخترش میزند که در عالم واقع به حقیقت تبدیل می شود. سرانجام کارنامه را در یکی از آزمایشگاه های آلمان به بررسی نهایی می رسانند؛ در جواب گفته شده است: رنگ این امضا نه جنسی از جوهر دارد و نه جنسی از خون های دنیایی.

به گزارش نوید شاهد استان قم، به همت نیروهای فعال کادر فرهنگی سپاه بانوان استان قم،‌ بنیاد شهید و امور ایثارگران و آموزش و پرورش استان، روز گذشته دیدار یک خانواده آلمانی با همسر و دختر شهید صالحی خوانساری در منزل فرزند شهید، ترتیب داده شد.

در این دیدار، همسر و دختر شهید صالحی خوانساری، از کرامات این شهید بزرگوار برای خانواده طلبه آلمانی تعریف کردند. 

حیدر عسگر طلبه ای متولد آلمان است اما پدر و مادرش اصالتاً اهل کشور ترکیه هستند. او به تحصیل دروس حوزوی در مدرسه جامعة المصطفی العالمیه قم مشغول است.

همچنین خانمش فاطمه زهرا، در کنار حیدر عسگر در مدرسه جامعة الزهرا مشغول به فراگیری دروس حوزه می باشد. این خانواده آلمانی حدود پنج سال است که در قم مشغول به تحصیل هستند. 

همسر شهید خوانساری در این دیدار با بیان شیرین خود، از کرامت آقا سید مجتبی، در مورد جریان امضای سرخ، برای خانواده حیدر عسگر تعریف کرد:

ماجرای امضای سرخ / امضای کارنامه دختری که بعد از خواب به حقیقت پیوست

کرامات آقا سید مجتبی از زبان همسر

بعد از شهادت آقا مجتبی، مراسم های متعددی از سوی ارگان‌ها و گروه های مختلف به منظور بزرگداشت ایشان برگزار شد. قرار بود در خوانسار هم مراسمی به همین منظور از سوی فرماندار این شهرستان برگزار شود. به همین خاطر، ما را هم به این مراسم دعوت کرده بودند. دخترهای کوچکم به خاطر درس و مدرسه شان نتوانستند همراه ما به خوانسار بیایند و در قم ماندند.

آن روز برای دخترهای من روز عجیبی بوده است، خودشان می گویند: در آن روز مدام احساس می کردند کسی آنها را دنبال می کند. حتی وقتی به گلزار شهدا و نانوایی رفته بودند این احساس را داشتند. دخترم زهرا کلاس اول راهنمایی بود. وقتی به مدرسه می رود، مدیرشان برنامه امتحانات ثلث دوم را بین دانش آموزان پخش می کند و از بچه ها می‌خواهد که فقط والدینشان آن را ملاحظه و امضا کنند. دخترانم هم با ناراحتی به خانه برمی‌گردند...

بچه ها را به خواهرم سپرده بودم، به همین خاطر شب هم پیش آنها مانده بود. آن شب زهرا پدرش را در خواب می بیند. از او می پرسد بابا غذا خوردی؟ پدرش می گوید: نه بابا، غذا نخوردم. زهرا می گوید: خب من می روم برای شما غذا بیاورم. پدر می گوید: نیازی نیست. برو آن برگه ات را بیاور. دخترم می گوید کدام برگه؟ پدرش می گوید: همان برنامه ای که امروز مدیر مدرسه به شما داد. زهرا می رود برنامه امتحانی اش را بیاورد، اما هرچه دنبال خودکار آبی می گردد پیدا نمی کند.

او می دانست که پدرش هیچگاه با خودکار قرمز امضا نمی کند، به همین دلیل می گردد تا بالاخره خودکار آبی را پیدا می کند و به پدرش می دهد. بعد می رود به آشپزخانه تا برای پدرش غذا حاضر کند. وقتی برمی گردد پدرش را در اتاق پیدا نمی کند، نگران به سمت حیاط می دود و می بیند ایشان در حال رسیدگی به باغچه است. آقا مجتبی عاشق گل و گیاه بود. زهرا دوباره به آشپزخانه برمی‌گردد و وقتی غذای پدرش را برایش می برد، می بیند او دیگر در حیاط نیست. این بار هراسان و گریان به دنبال او می دود اما هرچه می گردد، پیدایش نمی کند. همین موقع از خواب می پرد. خاله اش برایش آب می برد و آرامش می کند. زهرا دوباره می خوابد.

صبح که از خواب بیدار می شود توجهی به خواب شب گذشته اش نمی کند. او شیفت بعد از ظهر بود. در حین آماده شدن جهت رفتن به مدرسه بود که با عجله وسایلش را آماده می کند، ناگهان در لای کتاب علوم، چشمش به نامه امتحانی می افتد، می بیند برگه با خودکار قرمز امضا شده، برگه را به خواهرش نشان می دهد. خواب دیشب برایش تداعی می شود. با تعجب ماجرا را برای خواهرش تعریف می کند و تاکید می کند که به کسی نگوید.

شهید صالحی در قسمت ملاحظات برنامه با رنگ قرمز نوشته «اینجانب نظارت دارم، سید مجتبی صالحی» و امضاء کرده بود.

نامه توسط آیت الله خزعلی از روحانیت برجسته آن زمان مورد بررسی قرار می گیرد و سرانجام نامه را در یکی از آزمایشگاه های آلمان به بررسی نهایی می رسانند؛ در جواب گفته شده است: رنگ این امضا، نه جنسی از جوهر دارد و نه جنسی از خون های دنیایی.

یادآور می شود در کرامات دیگر شهید خوانساری، نسخه ای جهت رفع حاجت از جانب آقا سید مجتبی به خانواده خودش توصیه شده است که در این جلسه برای حیدر عسگر اینگونه مطرح شد: شهید توصیه کرده است هر موقع در گلزار شهدا برای رفع مشکلی، سراغ من آمدید، سه مرتبه سوره یاسین را به روح مطهر حضرت زهرا (س) هدیه کنید تا حاجت روا شوید...   

در پایان این برنامه خانم قاسمی،‌ اعضای بخش فرهنگی سپاه پاسداران گفت: امیدبخش است، چنین جنبشی، جریانی اثرگذار برای انس و الفت گرفتن مسلمانان غیرایرانی با شهدای ایران اسلامی باشد.

گفتنی است؛ شهید سید مجتبی صالحی خوانساری در جبهه در کنار سایر رزمندگان برای دفاع از خاک و ناموس جنگید. سرانجام در تاریخ ۳۰ اسفند ماه ۱۳۶۲ در جبهه کردستان جاده جوانمرد کرمانشاه هنگام رفتن به خط مقدّم آن لحظه مورد هجوم منافقین کوردل قرار گرفت و از ناحیه پهلوی راست و پیشانی، مجروح گشت و شربت شیرین شهادت را نوشید.

پیکر مطهر این شهید، از کرمانشاه به تهران و حسینیه خوانساری‌ها منتقل و سپس با اطلاع قبلی به شهر مقدس قم و مسجد امام حسن عسگری (ع) برده شد و پس از طواف در حرم حضرت معصومه «سلام الله علیها» و خواندن نماز، در گلزار شهدای علی بن جعفر قم به خاک سپرده شد.

ماجرای امضای سرخ / امضای کارنامه دختری که بعد از خواب به حقیقت پیوست

 

ماجرای امضای سرخ / امضای کارنامه دختری که بعد از خواب به حقیقت پیوست

ماجرای امضای سرخ / امضای کارنامه دختری که بعد از خواب به حقیقت پیوست

ماجرای امضای سرخ / امضای کارنامه دختری که بعد از خواب به حقیقت پیوست

ماجرای امضای سرخ / امضای کارنامه دختری که بعد از خواب به حقیقت پیوست

ماجرای امضای سرخ / امضای کارنامه دختری که بعد از خواب به حقیقت پیوست

ماجرای امضای سرخ / امضای کارنامه دختری که بعد از خواب به حقیقت پیوست

ماجرای امضای سرخ / امضای کارنامه دختری که بعد از خواب به حقیقت پیوست

ماجرای امضای سرخ / امضای کارنامه دختری که بعد از خواب به حقیقت پیوست

ماجرای امضای سرخ / امضای کارنامه دختری که بعد از خواب به حقیقت پیوست

ماجرای امضای سرخ / امضای کارنامه دختری که بعد از خواب به حقیقت پیوست

ماجرای امضای سرخ / امضای کارنامه دختری که بعد از خواب به حقیقت پیوست

ماجرای امضای سرخ / امضای کارنامه دختری که بعد از خواب به حقیقت پیوست

 

  گزارش از محمدرضا عباسی/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده