شهید محمد طرحچی؛
محمد در سال ۱۳۳۴ در شهر مشهد و آستان ولایت و امامت دیده به جهان گشود. وی پس از طی دوران تحصیلات ابتدایی و متوسطه، به واسطه هوش سرشار، جدیت و پشتکار مثال زدنی خود به دانشگاه پلی تکنیک تهران راه یافت و از فعالان عرصه سیاسی و مبارزه با رژیم ستمشاهی به شمار می رفت.


سردار شهید محمد طرحچی طوسی

 

اطلاعات شناسایی

نام : محمد

نام خانوادگی : ط‌رحچی طوسی

نام پدر : علی‌اکبر

محل تولد : مشهد

تاریخ تولد : 1332/01/01

تاریخ شهادت : 1360/06/11

مکان شهادت : بستان

منطقه شهادت : جنوب غرب

شغل : جهادگر

یگان خدمتی : قرارگاه سازندگی کربلا

گلزار : بهشت‌رضا (ع) مشهد مقدس

 

زندگی نامه

شهید محمد طرحچی نخستین روز از بهار ۱۳۳۲ در شهر مشهد مقدس، دیده به جهان گشود. وی دوره ابتدایی را با موفقیت و زیر سایه مهر پدر و مادری مهربان پشت سر گذاشت و در ۱۶سالگی مادرش را از دست داد.بعد از چند روز به دبیرستان «نصرت ملکی» مشهد که در آن جا تحصیل می کرد، برگشت. محمد انشایی درباره مادر نوشته بود که اشک از چشمان معلم و همکلاسی هایش جاری شد. محمد می خواند: «مادر! ای فرشته هستی و ای آن که دلش زنده شد به عشق! این روزها به من می گویند، مادرت مرده است! اما باور نمی کنم! نه این که مرگ راباور نمی کنم، نه! فقط مرگ تو راکه خالق عشق و عاطفه و محبت هستی، باور نمی کنم! دیروز در خیابان راه می رفتم که دیدم پشت یک کامیون نوشته شده است «رفیق بی کلک، مادر!» و الحق درست نوشته بود. مادر! در دوستی و رفاقت تو هیچ ترفند و تزویر و کلکی نیست. فرزندانت را صادقانه دوست می داری و جان خود را فدای آنان می کنی.فرزندانت را در آغوش پرمهرت پناه می دهی. فرزند اگر رستم دستان هم باشد، آغوش تو برایش مامن و پناهگاه بزرگی است و در مقابل تو احساس حقارت می کند! اما افسوس مادر که رفتی و من پناهگاه امن خود را از دست دادم. خداوند نعمت بزرگ مادر داشتن را از من دریغ کرد! اینک در خواب و بیداری تو را می جویم و هرچه بیشتر می جویم کمتر می یابم!…» او پس از دریافت دیپلم و قبولی در کنکور در رشته مکانیک، به دانشگاه پلی تکنیک تهران راه یافت. از بدو ورود به دانشگاه با عضویت در انجمن اسلامی، فعالیت مبارزاتی اش را علیه رژیم ستمگر پهلوی آغاز و مطالعات وشناخت خود را نیز عمیق تر کرد.

زیرکی در فعالیت های انقلابی

جهادگر شهید «حسین ناجیان» هم سنگر شهید طرحچی درباره فعالیت های سیاسی- مذهبی وی گفته است: «زمان تحصیل در دانشگاه نیز خیلی ها فکر می کردند محمد، بچه سر به زیر و ساده ای است و کاری به سیاست ندارد، اما محمد چنان زیرکانه کار می کرد، که حتی ساواک که در آن موقع در دانشگاه بسیار فعال بود، نتوانسته بود کوچک ترین رد پایی از محمد به دست آورد.» محمد پس از اتمام تحصیلات دانشگاهی و گرفتن مدرک کارشناسی در رشته مکانیک، در یک شرکت راه سازی در استان خوزستان مشغول به کار شد. وی در جریان انقلاب اسلامی، همه توان خود را صرف پیروزی آن کرد. او به همراه سایر مبارزان در همه راهپیمایی ها و تظاهرات شرکت می کرد و در پخش اعلامیه و شب نامه ها برای رساندن پیام انقلاب،از هیچ کوششی فروگذار نبود.با آغاز بهار پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن سال ۵۷، برگستردگی خدمات شهید طرحچی افزوده شد؛ با فرمان تاریخی حضرت امام خمینی(ره) مبنی بر تشکیل جهاد سازندگی، در فاصله کمتر از ۵ روز، به جهادگران جهاد سازندگی پیوست و برای یاری رساندن به محرومان و مستضعفان روستایی، با تمام وجود همت می گماشت به نحوی که گاه مدت های طولانی موفق به دیدار خانواده اش نمی شد.

تاسیس ستاد پشتیبانی جبهه های جنگ

او مدتی قبل از آغاز جنگ، برای انجام ماموریتی به یکی از کشورها سفر کرده بود و در شروع جنگ در ایران حضور نداشت. پس از مدتی کوتاه به ایران بازگشت و بدون درنگ به سوی جبهه رهسپار شد. تاریخ اعزام وی 1/7/1359 بود. پس از ورود به خوزستان با همراهی و هم فکری سایر افراد، ستاد پشتیبانی جبهه های جنگ را که از طرف جهاد سازندگی مسئولیت یاری رساندن به جبهه ها را برعهده داشت، تاسیس کرد.

سپس مسئولیت مستقیم تمام عملیات هایی را که جهاد سازندگی در جبهه های جنوب انجام می داد، بر عهده گرفت. با نظارت و هماهنگی وی جاده های استراتژیک و نظامی زیادی در جبهه های مختلف جنوب کشیده شد. او در امور تدارک، تبلیغات و تعمیرات خودروهای نیروی سپاه و ارتش خدمات زیادی کرد. طرحچی نقش بسیار موثری در عملیات دارخوین (که به نام «فرمانده کل قوا، خمینی روح خدا» مشهور بود) و عملیات آزادسازی کرخه نور به عهده داشت. به خاطر مسئولیت حساسی که داشت همیشه در خط اول جبهه بود. درحالی که هدایت و هماهنگی خودروهای بزرگ راهسازی را انجام می داد، در عملیات سنگرسازی و ایجاد سدهای طولانی و بلند خاکی نیز شرکت می کرد.

یک سال حضور بدون مرخصی در جبهه

شهید طرحچی خیلی کم به مرخصی می رفت؛ یک بار،نزدیک به ده ماه از حضورش در منطقه می گذشت؛ وقتی دوستانش به وی اصرار کردند به مرخصی برود، در پاسخ گفت: من، در شرایط فعلی به مرخصی اعتقاد ندارم. در شرایطی که ناموس مان در گرو حضورمان در جبهه ها است با وضعیتی که هر روز دشمن منطقه ای از خاک مان را می گیرد و مستقر می شود هرچه در منطقه داریم به تاراج می برد.مردم منطقه را قتل عام می کند، من هیچ لزومی نمی بینم به مرخصی بروم.

شهادت در محراب عشق

دوازدهم شهریور عازم منطقه «شحیطیه» بود؛ دائما به راننده خودرو می گفت«سریع تر برو! سریع تر برو! برسیم به منطقه تا ببینیم چه کارهایی باید انجام دهیم»؛ اصرارش بی جا نبود؛ او چیزی می دید و به جایی فکر می کرد که دوستانش تصورش را هم نمی کردند. تقریبا هوا رو به تاریکی می رفت، خودرویشان در رمل گیر کرد. شهید طرحچی در آن موقعیت که آتش سنگین دشمن زیاد بود، دائما طرح می داد و می گفت: «باید فردا چند تراکتور بیاوریم؛ تا جاده را مرمت کنیم.» با پیشنهاد وی همان جا مستقر شدند.شهید طرحچی به دوستانش گفت: «بهتر است اول،نماز بخوانیم.» ؛ وضو گرفت و برای نماز آماده شد؛ در آن هنگام، دشمن، تعدادی گلوله منور به هوا شلیک کرد و منطقه، مثل روز روشن شد. شهید طرحچی در حال قنوت نماز مغربش بود، قنوتی که از آن به آسمان رسید.یادش نرفته بود که روز سیزدهم باید به خراسان برمی گشت؛ او به وعده اش عمل کرد و در این روز با سری بریده و یک قسمت از کتف خود به پابوس امام رضا(ع) رفت و این بنیانگذار «جهاد سازندگی» و پشتیبانی – مهندسی جنگ جهاد «خوزستان»، در بهشت رضا(ع) آرام گرفت.شهید طرحچی در این مقطع، فرماندهی قرارگاه کربلا را برعهده داشت و براساس اعلامیه شماره ۳۲۴۵۴/ط مورخ 3/4/1376 ازسوی مدیرکل امور جهادگران جهاد سازندگی، رده فرماندهی شهید محمد طرحچی هم تراز با فرمانده لشکر به وی اعطا شد.
نوید شاهد خراسان رضوی
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده