مرکز اسناد ایثارگران منتشر کرد:
شهدای بهمن ماه استان گیلان
نامه هايي از بهشت/شهید حسين عشقی
شهيد پسنديده از آنجايي که عاشق مکتب بود نتوانست آرام بگيرد و براي سومين بار در فروردين ماه سال 1365 از طرف بسيج بوئين زهرا به جبهه جنوب اعزام گرديد و پاي به ديار عاشقان نهاد و در سحر گاه 1365/3/27 در جبهه فاو به ملکوت اعلي پيوست .
نویدشاهدگیلان: شهید حسين عشقی در دوم شهريور ماه سال يکهزار و سيصد و چهل و دو در بخش خلخال در يک خانواده بسيار فقير ولي مذهبي متولد گرديد حسين در هفت سالگي وارد مدرسه شد به علت فقر مالي تا پنجم ابتدايي بيشتر نتوانست ادامه تحصيل دهد.
پس از ترک تحصيل به کار کردن در بيرون پرداخت و در يک جوشکاري مشغول کار شد حسين داراي اخلاقي خوش شخصي صادق و خوش برخورد و به فکر خانواده اش بود با پيروزي انقلا ب و شروع جنگ تحميلي حسين به خدمت مقدس سربازي رفت پس از مراحل آموزشي جهت مقابله با دشمنان داخلي و خارجي عازم کردستان گرديد سرانجام در سحر گاه مورخه 61/11/18 به دست ضد انقلابيون داخلي به لقاء الله پيوست.
نامه هايي از بهشت
خاطرات از جبهه و جنگ و يک دفتر خاطرات از روش هاي تدريس بجا مانده است . اين آموزگار عاشق اسلام و کشور امام زمان (عج) بعد از يک سال تدريس در تابستان سال 1364 براي دومين بار جهت اعزام به جبهه اقدام نمود که در پي آن وارد سنندج شد و سپس به جبهه آشنويه اعزام گرديد و در عمليات « قادر » شرکت کرد . در آن عمليات به علت اصابت تير مستقيم به دست چپش مجروح گرديد که بعد از عمليات به بيمارستان پور سينا در تهران منتقل گشت. جراحات وارده باعث قطع عصب دستش شد و بدين ترتيب بود که گلوله دشمن سه انگشت از دست چپ او را از حرکت انداخته و فلج نموده بود.
پس از ترک تحصيل به کار کردن در بيرون پرداخت و در يک جوشکاري مشغول کار شد حسين داراي اخلاقي خوش شخصي صادق و خوش برخورد و به فکر خانواده اش بود با پيروزي انقلا ب و شروع جنگ تحميلي حسين به خدمت مقدس سربازي رفت پس از مراحل آموزشي جهت مقابله با دشمنان داخلي و خارجي عازم کردستان گرديد سرانجام در سحر گاه مورخه 61/11/18 به دست ضد انقلابيون داخلي به لقاء الله پيوست.
نامه هايي از بهشت
خاطرات از جبهه و جنگ و يک دفتر خاطرات از روش هاي تدريس بجا مانده است . اين آموزگار عاشق اسلام و کشور امام زمان (عج) بعد از يک سال تدريس در تابستان سال 1364 براي دومين بار جهت اعزام به جبهه اقدام نمود که در پي آن وارد سنندج شد و سپس به جبهه آشنويه اعزام گرديد و در عمليات « قادر » شرکت کرد . در آن عمليات به علت اصابت تير مستقيم به دست چپش مجروح گرديد که بعد از عمليات به بيمارستان پور سينا در تهران منتقل گشت. جراحات وارده باعث قطع عصب دستش شد و بدين ترتيب بود که گلوله دشمن سه انگشت از دست چپ او را از حرکت انداخته و فلج نموده بود.
