خدا گلچین میکنه، فرزندم لیاقت شهید شدن رو داشت
شنبه, ۰۸ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۵۶
نوید شاهد - «روز تشییع جنازه فرا رسید. لحظه دیدار من و حسن. همه گریه میکردند اما من گریه نکردم. گفتم: فرزندم لیاقت شهید شدن رو داشت. خدا گلچین میکنه. او در راه خدا رفت. بعد رفتم تا حسنم را ببوسم که دیدم ...» نوید شاهد سمنان در سالگرد شهادت شهید "محمدحسن آذری"، شما را به مطالعه زندگی این شهید والامقام دعوت میکند.
قصد قربت در کارها
به گزارش نوید شاهد سمنان؛ در نهم فروردین ۱۳۴۱ شهید محمدحسن آذری فرزند محمدهادی، در خانوادهای مذهبی و با ایمان در شهرستان دامغان به دنیا آمد.
دوران ابتدایی را در مدرسه شریعتپناهی درس خواند و مقطع راهنمایی را در مدرسه اروندرود گذراند. هنوز نوجوان بود که کارهایش را به قصد قربت انجام میداد. تحصیلاتش را تا مقطع دیپلم در هنرستان صنعتی ادامه داد.
منظم بود و مرتب؛ خوش اخلاق و بسیار باادب. در کارهایش صداقت داشت. صبور بود و عصبانی نمیشد. با این که شوخ طبع و شاد بود، همیشه جانب احتیاط را رعایت میکرد. دارای آرامش و طمأنينه خاصی بود. به پدر و مادر احترام میگذاشت و سعی میکرد کاری خلاف میل آنها انجام ندهد.
امر به معروف و نهی از منکر
مجرد بود و در مسائل دینی جلوتر از سنش بود. نسبت به انجام واجبات و ترک محرمات اهتمام ویژهای داشت و اگر میدید نزدیکان، عملی را مغایر با شئونات اسلامی انجام میدهند، امر به معروف و نهی از منکر میکرد.
در بسیج حضور فعال و مستمر داشت. در تظاهرات دوران انقلاب شرکت میکرد. مسجدی بود و اغلب در نماز جمعه و جماعت شرکت داشت.
از ژاندارمری به خدمت سربازی اعزام شدهبود. روز پنجم آذرماه ۱۳۶۱ در محور سردشت، با گروهک ضد انقلاب کومله درگیر شد و تیرهای بیامان، بال پرواز او گردید و از خاک تا افلاک پر کشید. پس از سفر آسمانیاش، پیکر پاکش بر روی دستهای مردم شهید پرور دامغان تشییع و در فردوسرضای این شهر به خاک سپردهشد.
لحظه وداع
مادر محمدحسن از لحظه وداع میگوید: «روز تشییع جنازه فرا رسید. لحظه دیدار من و حسن. همه گریه میکردند اما من گریه نکردم.
گفتم: «فرزندم لیاقت شهید شدن رو داشت. خدا گلچین میکنه. او در راه خدا رفت.» بعد رفتم تا حسنم را ببوسم. دیدم تیر به گلوی او خورده. صورتش را بوسیدم و به امید دیدار آخرت با او وداع کردم.
منبع: کتاب فرهنگنامه شهدای استان سمنان-شهرستان دامغان/ نشر فاتحان-قائمی
نظر شما