هدیهای برای دختر سه ساله
به گزارش نوید شاهد سمنان؛ شهید ابوالفضل تفكری پانزدهم
آبان ۱۳۴۸ در شهرستان تهران ديده به جهان گشود. پدرش محمدعلی، دبير بود و مادرش
رقيه نام داشت. دانشآموز چهارم متوسطه در رشته تجربی بود. از سوی بسيج در جبهه
حضور يافت. بيست و دوم اسفند ۱۳۶۶ در بمباران شیمیایی ماووت عراق به شهادت رسيد.
مزار او در گلزار شهدای شهرستان گرمسار واقع است.
معلم نوجوان
در تمام طول تحصیل در ابتدایی و راهنمایی معدلش تقریبا بیست بود و در دبیرستان هم تقریبا هجده. در زبان انگلیسی خیلی قوی بود طوری که اگر دبیر نبود رئیس دبیرستان او را میفرستاد سر کلاس.
(به نقل از نامادری شهید)
روی خواهرم را به جای من ببوسید!
آن موقع من سه، چهار سال بیشتر نداشتم، برای همین هم چیز زیادی به خاطر نمیآورم، ولی هنوز یادم است که هر وقت از جبهه میآمد، بغلم میکرد و مرا میبوسید. بعد هم مرا برای گردش به خیابان میبرد و خوراکیهایی که دوست داشتم برایم میخرید.
حالا که خودم نامههایش را میخوانم، میبینم همیشه بعد از اسم پدر و مادر، اسم مرا نوشتهاست: «روی خواهرم را به جای من ببوسید!»
(به نقل از خواهر شهید)
بیسیم شوهرخاله
پشت جبهه که بود، برای طرح کاد به داروخانه میرفت و داروها را خوب میشناخت. در اولین اعزام، در بهداری مشغول به کار شد. رزمندهها هم از اطلاعاتش استفاده میکردند تا این که شوهرخالهاش شهید شد. ابوالفضل شوهرخالهاش را خیلی دوست داشت. او بیسیمچی بود. وقتی شهید شد ابوالفضل داروخانه را رها کرد. یک دوره پانزده روزه دید و بیسیم شوهرخاله را انداخت دوشش.
(به نقل از پدر شهید)
هدیهای برای دختر سه ساله
از شهادت ابوالفضل سه ماه میگذشت، ولی هنوز خواهر کوچکش گریه میکرد. بیتابی خواهرش واقعا عجیب بود تا اینکه یک شب او را در خواب دیدم. یک کادو به من داد و گفت: «این رو بده به خواهرم.»
صبح فردا عکس ابوالفضل را دادیم به دختر سه ساله. عکس را گذاشت روی سینهاش و خوابش برد.
(به نقل از نامادری شهید)
منبع:
کتاب فرهنگنامه شهدای استان سمنان-شهرستان سمنان/ نشر زمزم-هدایت
شهیدی که با لب تشنه، در چند قدمی آب به شهادت رسید؛ مروری بر زندگی شهید ابوالفضل تفکری