متن مکتوب مصاحبه با شهید "رضا میرزاخانی"
نوید شاهد - «همه بچه‌ها آماده حمله بودن که بارون شروع به باریدن کرد. هر چند جنگیدن توی بارون کار خیلی سختی بود، ولی کاریش نمی‌شد کرد. اول بچه‌ها ناراحت شدن که این چه وقتِ باریدن بارونـه؟ عملیـات رو شـروع کـردیم و بـه یاري خدا موفق شدیم. تعداد زیادي از عراقی‌ها اسیر شدن. یکی از اسرا می‌گفت ...» آنچه خواندید مصاحبه با شهید رضا میرزاخانی در جبهه است. نوید شاهد سمنان شما را به مطالعه دو مصاحبه از این شهید گرانقدر دعوت می‌کند.
س


به گزارش نوید شاهد سمنان؛ شهید رضا میرزاخانی پنجم فروردین ۱۳۳۸ در شهرستان دامغان به دنیا آمد. پدرش محمود ( فوت ۱۳۵۷) و مادرش فاطمه نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته انسانی درس خواند و ديپلم گرفت. جهادگر بود. سوم تیر ۱۳۶۲ با سمت قائم مقام ستاد پشتیبانی واحد مهندسی رزمی در سردشت توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای فردوس‏رضای زادگاهش قرار دارد. 

باران؛ کلید پیروزی در عملیات طریق‌القدس
عملیات طریق‌القدس بود. همه بچه‌ها آماده حمله بودن که بارون شروع به باریدن کرد. هر چند جنگیدن توی بارون کار خیلی سختی بود، ولی کاریش نمی‌شد کرد. اول بچه‌ها ناراحت شدن که این چه وقتِ باریدن بارونـه؟ چـون همه چیز از چند وقت پیش آماده شده بـود. عملیـات رو شـروع کـردیم و بـه یاري خدا جلو رفتیم و موفق شدیم. تعداد زیادي از عراقی‌ها اسیر شدن. یکی از اسرا می‌گفت: «ما چهار شب تموم، شب تا صـبح کـشیک دادیـم و نخوابیـدیم. دیشب که بارون اومد، فرمانـده‌هـا گفـتن امـشب راحـت بخـوابین کـه ایـران نمی‌تونه تو این بارون حمله کنه. همه‌مون غرق استراحت بودیم که شما حملـه کردین و ما غافلگیر شدیم.»
بعداً فهمیدیم که باریدن بارون از الطاف خاص خداونـد بـود تـا مـا را توي عملیات یاري کنه.


فرار عراقی‌ها
در عملیات فتح‌المبین به خط عراقی‌ها حمله کرده‌بودیم. بایـد بـه چنـد محور نفوذ می‌کردیم. از سمت محور ما خط دشمن شکسته شد ولی از سـمت راست و چپ دشمن هنوز سقوط نکرده‌بود. داشـتیم فکـر مـی‌کـردیم بـریم از پشت، عراقی‌هـا رو محاصـره کنـیم، یـک‌دفعـه دیـدیم همـه دستگاه‌هاشـون رو گذاشتن و فرار کردن. وقتی محـور چـپ و راسـت رو گـرفتیم، دیـدیم تمـام سلاح‌هاشون مونده.
با اون همه سلاح، به‌راحتی می‌تونستن تا صـبح در مقابـل مـا مقاومـت کنن. ولی اونها فرار رو بر قرار ترجیح داده‌بودن. رفتیم دستگاه‌ها و سـلاح‌ها رو بردیم عقب.


منبع: کتاب سایه‌های سرو / خاطراتی از شهید رضا میرزاخانی


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده