نوید شاهد - برادر شهید"علیرضا چراغ زاده دزفولی" خاطره‌ای از برادر شهیدش نقل می‌کند که بیانگر مسئولیت سخت ایشان در حوزه مجلس و محافظت از مردم می‌باشد. نوید شاهد خوزستان شما را به مطالعه بخشی از خاطرات دعوت می‌کند.

به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید علیرضا چراغ زاده دزفولی سی ام اسفند 1332، در شهرستان اهواز به دنیا آمد. پدرش محمد علی (فوت 1353) نجاری می‌کرد و مادرش فاطمه نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. نماینده مجلس بود. ازدواج کرد و صاحب دو دختر شد. هفتم تیر 1360، در حادثه بمب گذاری تهران توسط نیروهای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) به شهادت رسید. پیکر او را در گلزار شهدای شهرستان تهران به خاک سپردند.

متن خاطره:

اوایل جنگ بود خرمشهر توسط دشمن بعثی اشغال شده بود. امنیت شهرهای جنوب به هم ریخته بود. بطور کلی وضعیت خوبی نبود حدود ساعت 12شب بود که تنها در خانه بودم،که زنگ خانه به صدا در آمد و مرا به خود آورد.

در را باز کردم با کمال تعجب علیرضا را در مقابل خودم دیدم با نگرانی از او سوال کردم این وقت شب در اهواز ،تک و تنها کجا بوده ای؟لبخندی زد و گفت:« اول اجازه می دهی بیام داخل تا بعد همه چیز را برایت تعریف کنم.»

یکدفعه به خودم آمدم .از جلوی در کنار رفتم و او داخل آمد غذایی سردستی برایش گذاشتم خورد و من غرق در نگاهش بودم معلوم بود خیلی خسته است نگاهش که به من افتاد و دید به او خیره شده بودم باز لبخندی زد و گفت:« آبادان بودم»

 با تعجب گفتم:«عزیزم در این وضعیت خطرناک تک و تنها از تهران تا آبادان رفتی .حالا هم بدون محافظ؟»

این بار بلند خندید و گفت:«برادر محافظ برای چه .ما خودمان محافظ مردم هستیم» نگاهی عمیق به من کرد و گفت:« ناراحت نشو هیچ اتفاقی نمی افتد بهتر است کمی استراحت کنم .صبح زود باید برگردم»

 برایش جا انداختم وقتی می خواست بخوابد گفت: «ما برای دفاع از میهن هر کاری کنیم وظیفه امان است دعا کن خداوند کمک کند و این مملکت از این بحران نجات پیدا کند.»

در سکوت نگاهش کردم از خستگی خوابش برده بود .زیر لب گفتم ان شاالله .خداوند به شما توان خدمت بدهد که اهدافتان را با موفقیت پشت سر بگذارید و امروز سالها از آن شب می گذرد و ما ماندیم و مسئولیت سنگینی که شهدا بر دوشمان گذاشتند ان شاالله که در آخرت شرمنده شهدا نباشیم.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده