آخرین جمله‌اش بود؛
يکشنبه, ۲۵ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۰۹:۴۸
نوید شاهد - مریم هرمزی مادر شهید "ابراهیم سلامتی هرمزی" در گفتگوی اختصاصی با نوید شاهد هرمزگان خاطرات حضور فرزندش در جبهه و شهادتش را برایمان توصیف می کند. این شهید در هنگام بردن مهمات به خط مقدم بود که توسط هواپیمای دشمن شیمیایی شد و نیز بر اثر اصابت گلوله آسمانی شد. در ادامه گفتگوی اختصاصی خبرنگار نوید شاهد هرمزگان با وی، برای علاقمندان منتشر می گردد.
نوید شاهد هرمزگان: شهید ابراهیم سلامتی هرمزی از شهدای والامقام جزیره هرمز است. وی يكم آبان 1347، در جزيره هرمز تابعه شهرستان قشم چشم به جهان گشود. پدرش احمد نام داشت. تا پايان دوره ابتدايي درس خواند. از سوي بسيج در جبهه حضور يافت. بيست‌ و چهارم اسفند 1363، در شرق دجله بر اثر اصابت گلوله به قلب و مصدوميت شيميايي، شهيد شد. در ادامه گفتگوی اختصاصی نوید شاهد هرمزگان با مادر گرانقدر این شهید سرافراز برای علاقمندان منتشر می شود.

ابراهیم در خط  باقی ماند

 نوید شاهد هرمزگان : ابتدا خودتان را برای مخاطبین بیشتر معرفی کنید؟

مادر شهید: من مریم هرمزی مادر شهید ابراهیم سلامتی هرمزی از خطه شهید پرور جزیره هرمز هستم. پدرشهید در نیروی انتظامی کار می کرد و در سال 1395 به رحمت ایزدی پیوست.

نوید شاهد هرمزگان : فرزندتان در کجا به دنیا آمد؟

مادر شهید: آبان سال 1347 فرزندم در خانه پدر بزرگش واقع در جزیره زیبای هرمز متولد شد.

نوید شاهد هرمزگان: اگر خاطره ای از دوران تولد شهید به خاطر دارید بیان بفرمایید؟

مادر شهید: ابراهیم، صبح یک روز زمستانی به کمک دائه محلی در محله مسجد جامع هرمز در خانه پدر بزرگش به دنیا آمد. وقتی ابراهیم کوچک بودگوشش را سوراخ کرده بودم چون قبل از تولد او من فرزند پسر نداشتم از خدا خواسته بودم به من فرزند پسری عطا کند. به زیارت امامزاده سید مظفر در بندرعباس رفتم و دعا و نذر کردم که اگر فرزند پسر به من داده شد، گوش او را سوراخ کنم و حلقه ای طلا به نشان غلامی و خادمی به گوشش می اندازم. همین کار را کردم و بعد از 7 سال به حرم آقا امامزاده سید مظفر در بندرعباس هدیه کردم.

نوید شاهد هرمزگان: اگر خاطره ای از دوران کودکی شهید دارید بیان نمایید.

مادر شهید: شهید در زمان اوقات فراغت با دوستانش بازی می کرد. به عنوان مثال بگویم: بالای درخت کنار میرفت و برای دوستانش میوه می چید.بازی هایی از قبیل تیله بازی،فوتبال، رمازا، تیریمیریا(نوعی از بازی بومی محلی است که خانه هایی با سنگ می ساختند و با استفاده از سنگ بازی می کردند.) یا به ساحل دریا میرفت و با قلاب ماهی می گرفتند.ماهی ها را به خانه می آورد.با توپ در شن های ساحلی فوتبال بازی می کرد...

نوید شاهد هرمزگان : علاقه ابراهیم به درس خواندن چگونه بود؟

مادر شهید: یادم هست دوران ابتدایی در مدرسه "علی شریعتی" در جزیره هرمز،کلاس اول تجدید آورد اما درسش را خواند و قبول شد. خواهرانش در درس خواندن به وی کمک می کردند. گاهی برای یادگیری  نزد معلمش نیز میرفت. هر چند اوایل درس خواندن برایش سخت بود اما علاقه زیادی به درس خواندن داشت.

نوید شاهد هرمزگان : خصوصیات اخلاقی شهید چگونه بود توضیح دهید.

مادر شهید: ابراهیم اهل کمک و یاری رساندن به خانواده، اقوام و دوستان بود و فرمان از همه فامیل اعم از خاله و دایی و عمو و..می برد و کارهایشان را انجام میداد و به آنان کمک می کرد. به خاطرم مانده آن زمان در جزیره با کمبود آب مواجه بودیم.ابراهیم به آب انبار و یا برکه می رفت و با حلب برای مردم هرمز آبرسانی میکرد. آن موقع آب خیلی زیاد نبود و حتی برای حمام و شستن لباس به دریا می رفتیم.

نوید شاهد هرمزگان : بارزترین خصوصیات اخلاقی شهید چه بود؟

مادر شهید: مهربانی با فامیل و خانواده از شاخص ترین خصوصیت شخصیتی شهید بود.

نوید شاهد هرمزگان : دوستان صمیمی شهید چه کسانی بودند؟

مادر شهید: ابراهیم بیشتر با پسر عمویش مهدی سلامتی، الله رسان پویان برادر شهید حسن پویان و شهید سهراب قلندری که در یک عملیات با یک روز اختلاف به شهادت رسیدند دوست بود . شهید حر درویشی و شهید علی جاشونیا  هرمزی از دیگر دوستانش بودند.

نوید شاهد هرمزگان: شهید چگونه به جبهه رفت؟

 مادر شهید: با تعدادی از دوستانش وقتی از مدرسه آمدند بی خبر  کوله بار خود را بستند و راهی جبهه شدند.قبل از رفتن  نزد زن عمویش رفته بود و درخواست مبلغی پول کرده بود. زن عمویش از او پرسیده بود که پول برای چه می خواهی؟ گفته بود: می خواهم به جبهه بروم.زن عمویش با تعجب پرسیده بود مگر پدر و مادرت خبر دارند؟گفته بود نه. من با دوستانم میخواهم بروم. دوستانش از بندرعباس به اهواز اعزام شده بودند ولی ابراهیم را به دلیل سن کمی که داشت بازگردانده بودند. وقتی به جزیره برگشت دوباره به بندر عباس رفت و همراه یکی از دوستانش که بسیجی بود خود را به جبهه رساند.

ابراهیم در خط  باقی ماند

نوید شاهد هرمزگان: اگر از صحبت های شهید در آخرین دیدار و خداحافظی چیزی به خاطر دارید بیان نمایید.

مادر شهید: موقع خداحافظی‌اش به من گفت؛ «مادر! شاید شهید شدم شما گریه و سر و صدا نکنید. کسی مرا به زور به جبهه نبرده است»

نوید شاهد هرمزگان: در مورد نحوه شهادتش توضیح دهید.

مادر شهید: یکی از همرزمانش تعریف می کرد؛ «در حال رساندن مهمات با قایق به خط بودیم. داشتیم باز می گشتیم، ابراهیم سرویس اول مهمات را برده و داشت سرویس دوم را می برد . من به بچه ها گفتم برای انجام سرویس دوم یکی از بچه ها حتما  همراه ابراهیم برود چرا که تنهاست و سنش کم است. یکی از همرزمان به نام نوروز همراه او رفت. اما دیدم که دوباره بازگشته از او پرسیدم تو اینجا چه کار میکنی؟ مگر دنبال ابراهیم نرفتی؟ نوروز گفت: ابراهیم من را پیاده کرد و گفت خودم به تنهایی این کار را انجام می دهم تو با من نیا. در همان حین  بود که توسط هواپیمای دشمن در اثر شیمیایی شدن و اصابت گلوله به قلبش شهید شد. نیروهای سپاه نتوانسته بودند شهید را شناسایی کنند به همین خاطر پیکر شهید را به سیرجان برده بودند و بعد از شناسایی گفته بودند این شهید متعلق به اینجا نیست و برگردانده بودند به بندرعباس.

نویدشاهد هرمزگان : در آخر اگر صحبتی هست بفرمایید.

مادر شهید: از شما تشکر می کنم و آرزوی موفقیت دارم.

گفتگو از مرضیه ناکوئی درگزی


 



برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده