پس از شهادتش، با هم به مکه رفتیم
دوشنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۱۷
نوید شاهد - مادر شهید "علی اصغر اعوانی" از طواف خانه خدا میگوید: «همراه موج جمعیت دور خانه خدا طواف میکردیم. در یک لحظه علیاصغر را دیدم. چند قدم جلوتر از من طواف میکرد. دهانم از تعجب وا مانده بود. خواستم صدایش بزنم اما در یک لحظه غیبش زد. ظهر وقتی برای ناهار دور هم جمع شدیم، همسرم گفت...» نوید شاهد سمنان توجه شما را به مطالعه جزئیات این خاطره دعوت میکند.
به گزارش نوید شاهد سمنان؛ شهید علی اصغر اعواني نوزدهم
خرداد ۱۳۴۰ در شهرستان سمنان به دنيا آمد. پدرش محمدحسن (فوت ۱۳۶۰) فروشنده بود
و مادرش عشرت نام داشت. تا پايان دوره راهنمايي درس خواند. تعميركار خودرو بود. به
عنوان سرباز ژاندارمری در جبهه حضور يافت. بيست و دوم مهر ۱۳۶۰ در كامياران توسط
نیروهای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) به شهادت رسيد. پيكر او را در گلزار شهداي
زادگاهش به خاك سپردند.
این خاطرات به نقل از مادر شهید علیاصغر اعوانی است که تقدیم حضورتان میشود.
پس از شهادتش، با هم به مکه رفتیم
همراه موج جمعیت دور خانه خدا طواف میکردیم. در یک لحظه علیاصغر را دیدم. چند قدم جلوتر از من طواف میکرد. دهانم از تعجب وا مانده بود. خواستم صدایش بزنم اما در یک لحظه غیبش زد. ظهر وقتی برای ناهار دور هم جمع شدیم، همسرم گفت: «حاج خانم! یه چیزی بگم باورت میشه؟»
گفتم: «تا چی باشه!»
گفت: «وقتی میخواستم هفت تا سنگ رو به شیطون بزنم، علیاصغر کنارم بود و یکی یکی سنگها را به دستم میداد.»
گفتم: «شاید به نظرت رسیده.»
گفت: «یک بار دیگه هم دیدمش.»
پرسیدم: «کجا؟»
گفت: «تو مسجد النبی پشت سر امام جماعت نماز میخوند. بعد از نماز یک لحظه نگاهم کرد و خندید.»
اشک امانم نمیداد. گفتم: «حالا یادم آمد. خودش گفته بود وقتی سربازیم تمام شد، اسم تو و بابا رو برای مکه رفتن مینویسم. حتماً خوشحاله که ما آمدیم مکه.»
انگار میخواست چیزی بگوید
خم شد تا بند پوتین هایش را ببندد. گفتم: «زودتر بیا از زیر قرآن ردت کنم!»
یک پایش روی پله بود و پای دیگرش توی حیاط.
قرآن را بوسید. با لبخند شیرینی گفت: «مامان! حلالم کن. اگه شهید شدم...»
خندیدم و گفتم: «این چه حرفیه که میزنی؟» انشاالله صحیح و سالم میری و برمیگردی!»
زل زد به چشمهایم. انگار میخواست چیزی بگوید. اما نگفت. پیشانی ام را بوسید و رفت.
نمیدانستم حرفش درست از آب در میآید.
منبع:کتاب فرهنگ نامه شهدای استان سمنان / نشر زمزم هدایت
نظر شما