شنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۵۵
«خمپاره ها را به طور متوالی می زدند به منطقه ای که ما آنجا بودیم و تجمع نیرو هم زیاد بود اما این خمپاره ها منفجر نمی شد. یکی از برادر ها رفت و خمپاره ای را از زمین بیرون آورد که روی آن نوشته شده بود: «تا زمانی که ما روی این خمپاره ها کار می کنیم، شما خیالتان راحت باشد. هرکاری می خواهید بکنید. پیشروی کنید به خاک عراق و در آنجا حکومت اسلامی تشکیل دهید» آنچه خواندید مصاحبه رادیویی با شهید "ابوالفضل اعظمی نژاد" است که نوید شاهد سمنان شما را به خواندن این مصاحبه دعوت می کند.
درخواست عراقی ها از ایران در زمان جنگ | متن مکتوب مصاحبه رادیویی با شهید

به گزارش نوید شاهد سمنان، شهید ابوالفضل اعظمي‌نژاد نوزدهم اردیبهشت 1342 در شهرستان سمنان ديده به جهان گشود. پدرش حبيب‌الله، فروشنده بود و مادرش صغرا نام داشت. فارغ التحصیل در رشته تربیت ‏معلم شد. معلم بود. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. بيست و يكم بهمن 1364 در ام‌الرصاص عراق بر اثر اصابت تركش به دست و سر، شهيد شد. پيكرش را در گلزار شهدای امامزاده يحياي زادگاهش به خاك سپردند. 

در ادامه متن مصاحبه رادیویی با شهید ابوالفضل اعظمی نژاد تقدیم حضورتان می شود:

-شما خودتان را معرفی بفرمایید.

 -حقیر ابوالفضل اعظمی نژاد اعزامی از نیروی بسیج سمنان 


-شغل شما چیست؟ 

-دبیر راهنمایی هستم.


-با توجه به اینکه دبیر هستید از جبهه چه پیامی به دانش آموزان و معلمینی که همکارتون هستند دارید؟

-بنده کوچکتر از آنم که برای آن عزیرانی که زحمت می کشند در شهرستان ها و برای بالابردن سطح علمی کشورمان کار می کنند پیام بدهم، اما یک جمله دوستانه به آنها می گویم که هرچه علم و معرفت خودشان را بالا ببرند، هرچه می آموزند و هر کلمه ای که یاد می گیرند، آن مطلب را در جهت خودکفایی و سازندگی کشورمان به کار بیندازند تا این خدمت ها و یادگیری ها باعث شود که امریکا و ابر قدرت های دیگر از اینکه بخواهند بر کشورمان سلطه پیدا کنند نا امید شوند.

معلمان عزیز باید در نظر داشته باشند که دانش آموزان امروز ما دانش آموزان قبل از انقلاب نیستند، آنها هرچه یاد بگیرند و با تعهدی که پیدا می کنند، بهتر می توانند در جامعه خدمت کنند. این خودش وظیفه معلمین را سنگین تر می کند.


-با توجه که در موقعیت حساسی قرار داریم و چه بسا که چند روز دیگر یا  لحظاتی دیگر به انجام عملیات سرنوشت ساز رزمندگان اسلام علیه دشمن باقی نمانده است، اگر خاطره ای شیرین دارید برای مخاطبین بیان کنید.

-همانگونه که فرمودید احتمالاً عملیات نزدیک است. تا چند روز دیگر عملیاتی انجام می شود که احتمالاً سرنوشت جنگ را این عملیات عوض می کند. خاطره ای که می توانم برای شما تعریف کنم و شاید قابل بیان باشد این است که عراقی ها در یکی از این عملیات ها نشان دادند که حتی خودشان هم دوست دارند که ما بتوانیم در این عملیات ها کاری کنیم و پیروز شویم.

برای نمونه در یکی از عملیات ها، یکی از افراد عراقی که مسئول خمپاره آنجا بود، خمپاره ها را به طور متوالی می زد به منطقه ای که ما آنجا بودیم و تجمع نیرو هم زیاد بود اما این خمپاره ها منفجر نمی شد. یکی از برادر ها رفت و خمپاره ای را از زمین بیرون آورد که روی آن نوشته شده بود: «تا زمانی که ما روی این خمپاره ها کار می کنیم، شما خیالتان راحت باشد. هرکاری می خواهید بکنید و پیشروی کنید به خاک عراق و در آنجا حکومت اسلامی تشکیل دهید».

این به ما نوید می دهد که مردم عراق هم منتظر این هستند که ما این را دریابیم و به لطف خداوند در آنجا یک حکومت اسلامی تشکیل شود تا بتوانیم این حکومت اسلامی را به سراسر جهان صادر کنیم.


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده