خاطراتی از شهید علی عربی
ما شکایت غذا رو می‌کنیم، امشب رفتیم جایی که مردم نه سقف بالای سر داشتن و نه سرپرست... اون جا آرزو کردم کاش قلبی نداشتم! چطور تا حالا بی‌خبر از این همه غم و غصه مردم، راحت داشتیم زندگی‌مون رو می‌کردیم

نوید شاهد سمنان

من و علی به همراه سردار شوشتری و آقای نوزاد رفته بودیم اطراف سیستان. من توی ماشین نشستم و آنها رفتند به خانواده های فقیر سر بزنند. وقتی برگشتند، حال هر سه خیلی گرفته بود.

گفتم: «علی! چرا آنقدر ناراحتین؟».

گفت: «کاش می‌اومدی می‌دیدی مردم چه وضعی دارن! خیلی فقیر و در مونده‌ان».

شهید نوزاد داشت پیام می‌داد: «ما شکایت غذا رو می‌کنیم، امشب رفتیم جایی که مردم نه سقف بالای سر داشتن و نه سرپرست... اون جا آرزو کردم کاش قلبی نداشتم! چطور تا حالا بی‌خبر از این همه غم و غصه مردم، راحت داشتیم زندگی‌مون رو می‌کردیم».

توی عملیات تروریستی هر سه تا با هم شهید شدن. ساچمه‌ای به قلب شهید نوزاد خورد، بدون این که خونی از آن بیرون بیاید...

شهید علی عربی

برگرفته از خاطره محمود ادهم (همکار شهید)

************************************

عربی، علی: بیست و سوم اسفند 1365، در شهرستان مشهد به دنیا آمد. پدرش حسن‏علی، کارمند و روحانی بود و مادرش زهرا نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته کامپیوتر درس خواند و دیپلم گرفت. پاسدار بود. سال 1383 ازدواج کرد. بیست و ششم مهر 1388، در منطقه مرزی پیشین شهرستان سرباز توسط اشرار و قاچاقچیان بر اثر انفجار کمربند انتحاری به شهادت رسید. پیکر وی را در گلزار شهدای امامزاده یحیی شهرستان سمنان به خاک سپردند.

منبع:بنیاد شهید و امور ایثارگران استان سمنان

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده