چهارشنبه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۲۰
لبنان، فلسطین، سوریه، ایران... در انتظار او که برگردد / آبی بریزد بر سرِ آتش، درمان کند داغِ جگرها را
اشک‌ها و لبخندها

ای کاش حتی یک خبر می­داد از حال خود ما بی خبرها را

تا اشک­ها اعلام می­کردند پایان امّا و اگرها را

می­ آمد و در محضرش با شوق، شعری برای قدس می­خواندیم

در عصر بت­ها دستمان می­داد با دست­های خود، تبرها را

یک لشکر او از شهیدان و یک لشکرش، جانباز و آزاده

می­ آمد و تا خانه می­ آورد با خویش، مفقودالاثرها را

لبنان، فلسطین، سوریه، ایران... در انتظار او که برگردد

آبی بریزد بر سرِ آتش، درمان کند داغِ جگرها را

ای کاش... می­دانم که می­ آید، با او نماز جمعه می­خوانیم-

- در قدس، قدسی که نخواهد دید دیگر حضور فتنه­ گرها را

ما تا ظهورش منتظر هستیم؛ تا قدس راهی نیست، باید رفت...

ما در کتاب انبیا خواندیم، باید گذر کرد این خطرها را

باید برای جمعه‌ي موعود، بیت­ المقدّس را به دست آریم

ما به امام خویش مدیونیم قطعاً که از این بیشترها را...

آیینه و قرآن بیاور عشق! پوتین سربازیم را نو کن!

باید به قصد قدس عازم شد، باید که راهی شد سفرها را

سروده مصطفی توفیقی

منبع: چشمه آیینه، گزیده شعر کنگره ایثار / به کوشش داریوش ذوالفقاری، معاونت فرهنگی و امور اجتماعی بنیاد شهید و امور ایثارگران، انتشارات مهر تابان 1395.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده