شهید مهدی اشرف
ما سرسپردگان مکتب توحید و هدایت شدگان صراط مستقیم، اصلاً قصد کشورگشایی و جنگ را نداریم. ما نیز مسلمانیم و جز براي رضاي خدا و جز در راه خدا نبرد نخواهیم کرد. الان نیز اساسی ترین جرم ما گفتن کلمه الله اکبر و لااله الاالله است. می خواهیم مسلمان باشیم و مسلمان هم آزاده است.

نوید شاهد سمنان

مهدي اشرف

بسم‌الله الرحمن الرحيم

«اشهد ان لااله‌الاالله و أشهد أن محمداً رسول الله و علي ولي الله».

«انالله و انا اليه راجعون». اگرچه دنيا زيباست و انسان را به‌سوي خودش مي‌كشد، ولي سراي ديگر و آخرت بسي زيباتر و جالب‌تر است. اگر كل دنيا براي اين است كه انسان بايد روزي آن را بجا گذارد و از دنيا برود، چرا در راه خدا انفاق نكند و اگر انسان‌ها و اين بدن‌ها آفريده شده‌اند تا روزي از دنيا بروند و اسير خاك شوند، پس چرا در راه خدا قطعه قطعه نشوند؟ «حسين‌بن علي(7)».[1]

با شهادت به يگانگي پروردگار عالم و نبوت و رسالت محمد رسول‌الله(6) آخرين پيامبر و فرستاده خدا و با شهادت به امامت و ولايت حضرت مولي‌الموحدين علي ابن ابيطالب و ائمه اطهار، تا آخرين اختر تابناك ولايت و امامت حضرت بقية‌الله الاعظم مهدي موعود(عج).

با حمد و سپاس خداوندي را كه انسان را هستي داد و با درود بر فرستادگان و انبياء الهي كه انسان را به صراط مستقيم و راه حياتبخش اسلام رهنمون شدند و با درود و سلام بر منجي عالم بشريت امام مهدي(عج) و نايب برحقش امام خميني و با درود و سلام بر ارواح طيبه شهدا، از هابيل[2] تا كربلاي حسين(7) و از كربلاي حسين تا كربلاي خونبار جنوب و غرب ايران و با سلام و درود بر تمامي كفر‌ستيزان جبهه نور عليه ظلمت. چون طبق توصيه پيامبر و ائمه معصومين نوشتن وصيت‌نامه[3] براي هر مسلماني ضروري دانسته شده، لذا چند سطري را به‌عنوان وصيت مي‌نويسم. در اين برهه از زمان كه خونخواران صدامي و شيطان‌صفتان بعثي راه و رسم خونريزي و مسلمان‌كشي را در ميهن عزيز و سرتاسر مرزهاي خونرنگ ايران به راه انداختند، بياييد كه با ياري پروردگار عالم به‌سوي آن متجاوزان هجوم ببريم و آنها را به خاك مذلّت بنشانيم و اطمينان داشته باشيد كه به فرموده امام عزيزمان اگر بكشيم هم پيروزيم و اگر كشته شويم باز هم پيروزيم.[4] ما امت اسلام، ما سرسپردگان مكتب توحيد و هدايت‌شدگان صراط مستقيم، اصلاً قصد كشورگشايي و جنگ را نداريم، چون خداي ما رب‌العالمين است و ما نيز مسلمانيم و جز براي رضاي خدا و جز در راه خدا نبرد نخواهيم كرد. و الان نيز اساسي‌ترين جرم ما گفتن كلمه الله‌اكبر و لااله‌الاالله است و مي‌خواهيم مسلمان باشيم و مسلمان هم آزاده است به همين علت تمام ابرجنايتكاران در مقابل ما و بر عليه ما صف كشيده‌اند و اما در مقابل اين حرف‌ها امت اسلام چون كوهي راسخ و استوار در طول پنج سال و اندي جنگ و نبرد با دشمنان ايستاده است و هرگز متزلزل نخواهد شد. زيرا اماممان فرموده است كه: «اگر اين جنگ 20 سال هم طول بكشد ما همچنان ايستاده‌ايم»[5] و اما اينك كه نداي «هل من ناصر ينصرني»[6] حسين از زبان پير جماران بگوش ما مي‌رسد چگونه مي‌توانستم با واجب بودن شركت در جبهه‌ها در اين جهاد شركت ننمايم و به مبارزه بر عليه دشمنان به پا نخيزم. و وظيفه جوانان و مسلمانان نيز اين است كه به اين نداي حسين‌گونه امام خميني لبيك گويند و از دين خدا دفاع نمايند. «آري جنگ مسئله اصلي و اساسي است و عزت و شرف ما نيز بستگي به همين جنگ دارد».[7] و هرگز نبايد اين مسئله را عادي بگيريم بايد در همه حال به فكر جنگ بوده و باشيم و مبادا يك لحظه غافل بمانيم تا آنجا كه مي‌توانيم در جبهه‌ها شركت كنيم و اگر عذري هم براي عدم حضور خود در جبهه را داريم، لااقل در پشت جبهه فردي فعال باشيم و در سنگر پشت جبهه به مبارزه برخيزيم. شما اي امت حزب‌الله و هميشه در صحنه و اي بسيجيان، اي عاشقان شهادت و اي مرغان آغشته به عشق گوش به فرمان رهبر كبير انقلاب و روحانيت اصيل باشيد و نگذاريد كه اماممان همانند حسين‌بن علي(7) تنها بماند و در صحنه‌هاي سياسي و اقتصادي و اجتماعي و پايگاه‌هاي مقاومت و نمازهاي جمعه و جماعت و خصوصاً در جبهه‌ها شركت فعال داشته باشيد و نهال جمهوري اسلامي را ياري نماييد و خداي ناكرده يك وقتي منحرف و يا از خط اصيل انقلاب اسلامي كه همان خط ائمه اطهار و انبياء و خط قرآن است، خارج نشويد و همواره توطئه‌هاي منافقين و ضد انقلابيون را خنثي سازيد و آنها را با ارشاد و راهنمايي به خط اسلام دعوت كنيد.

مبادا خويشتن را واگذاريم
ز خون هر شهيدي لاله‌اي هست

امام خويش را تنها گذاريم
مبادا روي لاله پا گذاريم[8]

و اما چند كلامي با پدر و مادر عزيزم: من بنا به فرمان خداوند و براي رضاي او و نابودي كفار به جبهه‌هاي جنگ رفتم و رفتم تا شايد كه بتوانم ذره‌اي از دين خود را به اسلام و مسلمين ادا نمايم و هيچ فردي در آمدن[م] به جبهه‌هاي جنگ مسئول نيست و نبوده، چون خودم با چشم باز اين راه را انتخاب كرده و براي مبارزه و دفاع از اسلام و كيان مسلمين به جبهه آمدم. پدرم از شما طلب بخشش مي‌نمايم كه بدون اجازه شما و از روي كم‌لطفي، با شما خداحافظي نكردم و باز هم معذرت مي‌خواهم. نمي‌دانم چه بگويم، زبانم قادر به گفتن نيست و قلمم از نوشتن زحمات شما عاجز. من در طول زندگيم فرزند خوبي براي شما نبودم و نتوانستم به شما كمكي كرده باشم، تا به هدفتان برسيد و در زندگاني خيلي شما را آزرده ‌خاطر كردم و نمي‌توانم از شما پوزش بطلبم. شما اي پدر خيلي افتخار كن كه فرزندت خطي را انتخاب كرده و در راهي شهيد شده كه تمام شهدا آن را برگزيده‌اند و راهي است كه حسين‌بن علي(7) انتخاب كرد و بر عليه ظلم و جور مبارزه كرد و سازش نكرد و خيلي افتخار كن كه فرزندت خداي ناخواسته قرباني راه كثيف اعتياد نشده و يا به ضدانقلابيون و منافقين نپيوسته تا[9] به‌عنوان محارب و ملحد شناخته و اعدام شود و يا به‌وسيله بيماري و يا تصادفات ديگر و يا در بستر، از دنيا برود و واقعاً هم خيلي تأسف‌آور است كه در اين برهه كه انسان در عصر شهادت است، با مرگي غيرشهادت بميرد و در آخر باز هم از شما مي‌خواهم كه مرا عفو كنيد و عذرم را بپذيريد. انشاءالله خداوند به شما اجر و پاداش عظيم عنايت بفرمايد.

و اما تو اي مادرم، نمي‌دانم با كدامين قلم و كدامين كلام از زحمات طاقت‌فرسايي كه برايم كشيده‌ايد، تشكر نمايم و مي‌دانم زبانم ناچيز است و نمي‌تواند از خدمت‌هاي شما به بندة حقير تشكر نمايد. فقط مي‌توانم از خدا بخواهم كه اجر و پاداش عظيم و فراواني به شما عنايت فرمايد. مادرم مي‌دانم و مطمئنم كه در آن كانون گرم و باصفايي كه بودم، نتوانستم آن طور كه شايسته فرزندي است، وظيفه‌ام را نسبت به شما ادا نمايم. مادرم هنوز آن صداي دلنشين تو كه شب‌ها برايم قصه‌هاي قرآن و احكام خدا را مي‌گفتي، از گوشم بيرون نرفته. اميدوارم كه مرا عفو نماييد.

شما وظيفه را نسبت به من و تربيت من به حد اعلاء انجام داده‌ايد و شما درس مقاومت و ايثار را به من ياد داده‌ايد و من هم به[10] داشتن چنين مادري مهربان، افتخار مي‌كنم و شما بوديد كه كلام حسين‌بن علي(7) آن سرور آزادگان را در گوشم زمزمه كرديد كه: «مرگ با عزت اگر خونين بود، بهتر از زندگي ننگين بود».[11]

و از شما مي‌خواهم كه بقيه رسالت را خود به پايان برسانيد و در مقابل سختي‌ها و مشكلات اين دنيا، صبور باشيد كه «ان الله مع الصابرين».[12] از شما پدر و مادرم مي‌خواهم كه حلالم كنيد و از سر تقصيرات كوچك و بزرگم بگذريد، كه اگر رضايت والدين به‌همراه نباشد، اعمال ما اگر پاك و خالص باشد، آلوده خواهد شد و مورد پذيرش خداوند و باريتعالي قرار نخواهد گرفت و اگر جنازه‌ام نيز به‌دست شما نرسيد، اصلاً ناراحت نباشيد كه «الهي رضاً برضائك».

اگر شد جسم من بي‌سر
كه در راه خدا هرگز
براه حق نهادم سر

مشو غمگين ايا مادر[13]
ندارد ارزشي پيكر
شدم قرباني رهبر

و اما برادرانم از شما نيز طلب مغفرت مي‌كنم. از شما نيز مي‌خواهم كه صبور و مقاوم باشيد. بعد من در مساجد و محافل و در صحنه‌هاي اجتماعي طوري ظاهر شويد كه باعث تقويت روحيه امّت حزب‌الله و نااميدي مخالفين شود و مي‌بخشيد كه نتوانستم حق برادري را نسبت به شما ادا نمايم.

و اي برادر بزرگم از شما خواهش دارم كه بعد از من مراقب پدر و مادر و خواهرم باش و نگذار روزگار به آنها سخت بگذرد و تا آنجا كه مي‌تواني آرامش را براي آنها تأمين كني.

خواهرانم، در زندگي خود حضرت فاطمه(3) را نمونه والگوي زندگي خود قرار دهيد و از اخلاق و رفتار او درس بگيريد و چون زينب(3) حجاب را حفظ كنيد و فرزندانتان را به راه اسلام و قرآن و به نفع جامعه اسلامي تربيت كنيد و همواره در سنگرهاي مسجد و نمازهاي جمعه و جماعات شركت كنيد. از همه شما مي‌خواهم كه در شهادت من گريه و زاري نكنيد و بي‌تابي از خود نشان ندهيد و تا آنجايي كه مي‌توانيد لباس سياه نپوشيد. زيرا من با لباس خونين و سرخ به معبودم شتافتم و چون كوهي راسخ در مقابل دشمنان اسلام بايستيد. ولي هرگاه دل شما گرفت و خواستيد گريه كنيد بياد كربلاي امام حسين(7) و شهادت 72 تن از ياران باوفايش و بياد اسارت[14] زين‌العابدين(7) و حضرت زينب(3) بعد از شهادت آنها گريه كنيد. از تمام رزمندگان و امت حزب‌الله و عاشقان كربلاي حسين(7) تقاضا دارم كه اگر روزي بعد از شهادت من راه كربلاي حسين(7) باز شد و قبر حسين(7) را زيارت كرديد بگوييد حسين(7) جان بسيار بسيار عزيزاني بودند كه آرزوي زيارت قبر تو را داشتند ولي موفق نشدند.

در پايان به تمام دوستان و آشنايان و هم‌محلي‌ها و كساني كه مرا مي‌شناسند، سلام عرض مي‌كنم و از شما مي‌خواهم كه اگر بدي و يا اگر كينه‌اي در دل دارند، قَسَمشان مي‌دهم به خون به ناحق ريخته اباعبدالله الحسين(7) كه مرا حلال كنند. و مرا ببخشند و اگر كساني[15] از من طلبكارند[16] به خانواده‌ام مراجعه كنند و مقدار طلبشان را دريافت دارند. ضمناً اين بنده حقير خدا دو سال نماز و دو ماه روزه به معبودم بدهكارم اميدوارم كه بعد از من آنها را نيز انجام دهند. وعدة ديدار ما روز محشر. ضمناً وصيت‌نامه قبلي نيز اعتبار دارد.



[1]- عبارت ابتداي وصيت‌نامه ترجمه اشعار زير است:

و إن تكن الدنيا تعد نفيسة
و إن تكن الأبدان للموت أنشئت
و إن تكن الأرزاق قسماً مقدرا
و إن تكن الأموات للترك جمعهاً

فدار ثواب الله اعلي و أنبل
فقتل امريء بالسيف في الله إفضل
فقلة حرص المرء في الكسب أجمل
فما بال متروك به المرء يبخل

اگر دنيا نفيس و با ارزش به شمار مي‌آيد، پس آخرت كه خانة ثواب و پاداش الهي است بس بلند پايه‌تر و شريف‌تر است.

و اگر بدن‌ها براي مرگ آفريده شده‌اند، پس كشته شدن انسان با شمشير (در راه خدا) بسي برتر است.

و اگر روزي‌ها(ي مردمان) به اندازة‌ معين تقسيم و مقدر شده است، پس كم‌تر حريص بودن انسان در كسب روزي زيباتر است.

و اگر نتيجه اندوختن اموال ترك نمودن آن‌هاست، پس چيزي كه واگذاشته خواهد شد چه ارزشي دارد كه آدمي بدان بخل بورزد! (حسين بن علي امام شهيدان، مرضيه محمدزاده).

[2]- ر.ك. تعليقات.

[3]- الوصية حق علي كل مسلم. (امام صادق(7)، الهدايه، ص 319).

[4]- امام خميني: «اگر آنها را بكشيم ما به بهشت مي‌رويم، اگر آنها ما را بكشند باز هم ما به بهشت مي‌رويم» (صحيفه امام، ج 13، ص 107).

[5]- جنگ و دفاع در انديشه امام خميني، تبيان، دفتر 24.

[6]- ر.ك. تعليقات.

[7]- تعبير مشابه سخن حضرت امام خميني است: «جنگ جنگ است و عزت و شرف ما در گروه جنگ است» (صحيفه امام، دوره 22 جلدي).

[8]- قيصر امين‌پور، در كوچه آفتاب، ص 96.

[9]- در اصل وصيت «و».

[10]-‌ در اصل وصيت «با».

[11]- عبارت شعرگونة شهيد ترجمه‌اي است از اين عبارت بلند امام حسين(7):

الموت اولي من ركوب العار

والعار اولي من دخول النار

[12]- بقره/ 153.

[13]- اشعارِ شعارگونه‌اي است كه رزمندگان در حين جابجايي و لحظه‌هاي حركت به‌سوي جبهه مي‌خواندند.

[14]- اشاره دارد به پايان واقعه كربلا و حركت حضرت زينب(3) با حضرت سجاد(7) به همراه كاروان اسرا.

[15]- در اصل وصيت «كسي».

[16]- در اصل وصيت «طلبكار است».

منبع: بنیاد شهید سمنان و امور ایثارگران استان سمنان
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده