شهید «محمدحسین اشرف» در وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد: «چه بهتر قبل از اینکه مرگ بتواند ما را دریابد، ما مرگ را مقهور وجود خود کنیم. کمال انسانیت یعنی از خود و خودیت بریدن و به خدا پیوستن. چه مرگی بهتر است از شهید شدن در راه خدا. من مرگم را با آگاهی کامل شهادت را انتخاب کردم.

مرگ یاد شهادت وصیتی از شهید محمد حسین اشرف

به گزارش نوید شاهد سمنان، شهید محمدحسین اشرف یکم خرداد ۱۳۴۲ در شهرستان سرخه به دنیا آمد. پدرش علی‌اکبر و مادرش فاطمه نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. پاسدار بود. بیست و نهم آبان ۱۳۶۲ در پنجوین عراق به شهادت رسید. پیکر وی مدت‌ها در منطقه برجا ماند و پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.

 

متن وصیت‌نامه شهید:

«یا ای‌ها الذین امنوا اذا لقیتم فِئة فاثبتوا و اذکروالله کثیراً لعلکم تفلحون؛ ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید هرگاه با گروهی از دشمنان مقابل شدید پایداری کنید و خدا را بسیار یاد کنید باشد که فاتح و رستگار شوید» [۱]

سپاس خداوند بزرگی که توفیق زندگی کردن در راه اسلام را به ما عطا فرمود و توفیق بریدن از همه چیز و همه کس [را] به ما مرحمت فرمود و یاری نمود تا در جهاد بزرگ اسلام علیه کفر شرکت ورزیم و در راهش شهید شویم. سپاس خداوندی را که به ما توان مقاومت و دلیری و شهامت را داد، سپاس خداوندی که ستایشش برای کسی سبب سرشکستگی نیست و در آمرزشش کسی را نومیدی نیست.

خداوندا، آنچه را که به‌نام وصیت‌نامه یا بهتر بگویم شهادت‌نامه پیش خانواده و امت حزب‌الله به یادگار می‌گذارم از ریا و تزویر به دور داشته و آن را به گفته‌های قلبم نزدیک‌تر گردان.

شهادت می‌دهم خدا واحد است و شریکی برایش نیست و حضرت محمد (۶) رسول خداست و علی (۷) ولی خدا و امام زمان مهدی (عج) حجت برحق اوست و خمینی روح خدا، رهبر امت ماست. وای به حالم که در این لحظات آخر، عمرم را با سیاهی قلبم و تاریکی درونم پیش خدا می‌گذرانم. آخرین روز‌ها و ساعاتی که قبلش عمر‌ها بود و به بطالت رفت و بعدش نه روزی است و نه ساعتی و نه حتی لحظه‌ای که بخواهیم آن را برای آینده خود در قیامت ذخیره سازیم و تازه چه ماندنی؟ که باز هم با آگاهی بیشتر نتوانیم انسان خوبی باشیم؟ پس چه بهتر زودتر پرونده سیاه اعمالمان را با این امید که مورد بخشش خداوند قرار گیرد، جمع کنیم و به دیار ابدیت پا گذاریم، به آنجا برویم به این امید که خدا با فضلش با ما رفتارنموده و نه با عدلش [۲]. در این دم‌های آخر، از خدای خود می‌خواهم که مرا بیامرزد و شهادت که بزرگترین افتخار هر انسانی باید باشد، نصیبم گرداند. مرگ حق است هر چند اعماق زمین و یا بالاتر از ابر‌های آسمان باشی [۳]و زمان مرگ را ساعت و دقیقه‌ای و حتی لحظه‌ای [۴]تخلف نیست، پس چه بهتر قبل از اینکه مرگ بتواند ما را دریابد ما مرگ را مقهور وجود خود کنیم و آنرا خود انتخاب نماییم. چه مرگی بهتر است از شهید شدن در راه خدا، که حضرت علی (۷) می‌فرماید: «اکرم الموت...» «با عزت‌ترین مرگ‌ها شهید شدن در راه خداست.» [۵]

پس من مرگم را با آگاهی کامل شهادت را انتخاب کردم و یک‌سال و اندی خودم را [در] آزمایش آن قرار دادم و مدت‌ها در نیمه‌های شب و یا روز‌های متوالی با خدای خود تنها کرده و آرزویم را بیان نمودم و مدت‌ها ضجّه زدم، اشک ریختم، و از خدا خواستم مرا به‌عنوان غلام سیاه درگاه خود قبول کند و حال خدا مرا قبول نموده و دعایم را مستجاب کرده که می‌فرماید: «ادعونی استجب لکم» [۶]شهید شدن یعنی به کمال رسیدن و کمال انسانیت یعنی از خود و خودیت بریدن و به خدا پیوستن و من امروز به عرش اعلاء رسیده‌ام، چون خدا را می‌بینم، انشاءالله، با شهدا و صلحا و اولیا محشور می‌گردم هرچند لیاقت آنرا نداشته و ندارم، اما تفضّل خدا بسیار بود و مرا هم شامل گردید. خداوندا در زندگی، بنده مخلص نبودم و بندگی ترا کردن را با بندگی هوی و هوس اشتباه گرفته بودم، بندة جاه و مقام و ریاست شدم و هوس زندگی فریبم داد. اما یکباره با تمام این امور دنیوی وداع کردم و به‌سویت هجران نمودم تا شاید روزی بنده مخلص گردم و حال نمی‌دانم که بنده تو بودم و شهید شدم یا نه؟ در نماز‌ها و روزه‌ها خاشع نبودم، اما در پی‌اش بودم که اصلاح کنم در عبادت‌ها خشوع قلب نبود، اما می‌خواستم آنرا بوجود آورم در دنیا کارهایم از شرک و ریا دور نبود، اما در پی به دور کردن آن‌ها بودم. خداوندا حالا دیگر از من بگذر و قلم عفو بر جرایم اعمالم بکش. الهی العفو؛ و‌ای رسول و ائمه اطهار،‌ای رسول خدا به رسالتت ایمان آوردم، اما هرگز نتوانستم آنچه که تو می‌خواهی و تو می‌پسندی و به ما تعلیم دادی، باشم. قرآن خدا را که تو عامل وحی آن بودی خواندم، اما نتوانستم خودم را بر آن وفق دهم، اما از رسول خدا حضرت محمد (۶) می‌خواهم که ما را شفیع قرار دهد. علی جان (۷) دعایت را که به کمیل آموزش دادی قرائت کردم و به حال زارم گریستم که تو با مصونیتت از گناه در برابر خدا چگونه خاضع و خاشع بودی و در درگاه او گریستی، اما ما هرگز نتوانستیم روح دعا و مناجات را درک کنیم.‌

ای امام حسین (۷)، سومین پیشوای عالم تشیع، ندای «هل من ناصر ینصرنی» [۷]ترا بعد از ۱۴۰۰ سال به گوش شنیدم و آنرا لبیک گفتم شاید توانسته باشم به آن حرف‌هایی که مکرر می‌گفتیم «ای کاش می‌بودیم و حسین (۷) را یاری می‌کردیم [۸]» عمل کرده باشم. حسین جان به ندای تو بعضی‌هامان بسرعت و بعضی‌هایمان با کمی تأخیر و بعضی دیگر نیز مانده‌اند و در آینده لبیک خواهند گفت و ما منتظر جواب لبیک آن‌ها به شما هستیم تا آن‌ها را در جبهه‌ها به آغوش گرم خود بگیریم. حسین جان یاری کن تا آن‌ها نیز جوابت دهند که «بهشت در زیر سایه‌های شمشیر‌ها هویدا می‌شود». [۹]و‌ای حجت خدا،‌ای دوازدهمین پیشوای عالم تشیع، دیگر زمان غیبت بس است، دیگر این امت، شمشیر‌های خود را تیز نمودند تا در کنار تو با دشمنان تو و خدای تو بجنگند. باز آی‌ای منجی گیتی، باز آی‌ای یاور امت،‌ای امام زمان. شب‌ها ضجه زدم و در تاریکی‌ها اشک ریختم و در مسجد‌ها در نماز ناله کردم تا بتوانم چهره منور تو را دیدار کنم. اما لیاقت دیدن ترا تا این لحظه نداشتم و شاید با این اعمالم هرگز نداشته باشم.‌ای امام زمان‌ای حجت خدا، در پیشگاه خدا ما را شفاعت کن که به شفیع شدن تو بسی محتاجیم.

اماما،‌ای خمینی بت‌شکن ملت اسلامی‌مان در داشتن چنین نعمتی به همه کشور‌های مسلم و غیرمسلم دیگر فخر می‌فروشد، تویی بت‌شکن که تمام قدرت‌های استکباری دنیا از دست توانمند تو به تنگ آمده‌اند، تویی عارف که تمام وجود تو از عرفان و معنویت مملو است و با دعایت از خدا کمک می‌خواهی، تا اسلام و مسلمین سرافراز باشند و با دعا‌های عارفانه‌ات، بار‌ها دشمن‌ها را در مناطق مختلف به ورطه نابودی کشاندی، درود بیکران خدا برتو باد.‌ای امام،‌ای فرمانده کل قوا، ندای تو را مبنی بر شرکت در نبرد حق علیه باطل شنیدم و لبیک گفتم، چون وظیفه‌ای بود می‌بایست انجام شود؛ و تو‌ای امام قوایت در سرزمین‌های اسلام علیه خصم می‌شورند و تو با دعایت به قوای خود کمک میکنی و، چون پتکی محکم بر سر دشمن فرود می‌آوری. دعایی که بردش از سلاح ما بیشتر است، از خدا برای ما که به‌سویش شتافتیم، طلب مغفرت کن؛ و‌ای والدین عزیزم فرزندی که به‌عنوان امانت از خدا گرفته بودید به خودش بازگردانید و به امانت خیانت نورزید، در زندگی آنقدر بد بودم که مرا لیاقت فرزندی شما نبود. اما حالا با شهادتم توانستم، بزرگ‌ترین افتخار را برای خود و شما کسب نمایم و پرچم پرافتخار خانواده شهید بودن را بر تارک خانواده‌تان به اهتزاز درآورم.

پدر جان در سوگ و غم از دست دادن فرزندت به یاد علی‌اکبر [۱۰]حسین (۷) باش و جلوی ناراحتی خود را بگیر که خود با آگاهی کامل و درس آموزی از مکتب خونین مولایم حسین (۷)، راه شهادت را پیمودم که همانا شهادت نزدیک‌ترین راه تکامل انسان است و به آن افتخار می‌کنم. انسان باید برای خدا از هرچه که دارد و می‌تواند بگذرد و آن به منزله نابودی زندگی نیست، بلکه ساختن منزلگاه و آماده شدن برای روز قیامت است؛ و‌ای مادرم، مادر عزیزم تحمل از دست دادن فرزندی که برایش زحمت‌های بسیار متحمل شدی و منتظر دامادیش بودی، برایت بسی مشکل است. مادر جان اگر فرزند خوبی برایت نبودم و قَدْرَت را ندانستم در این دم‌های آخر شیر پاکت را حلالم کن و از من، فرزند حقیرت، درگذر. مادرم با چه زبانی از تو تشکر کنم که مرا فرزند و جوانی مسلمان ساختی و نماز و روزه را از کودکی بمن تعلیم دادی و اسلام را در سلول‌های وجودم [۱۱]داخل نمودی و حالا نیز هر بار که به‌سوی جبهه آمدم، مرا به خدا سپردی و این بار نیز چنین کردی، این بار خدا هدیه‌ات را قبول کرد و آنرا پس نفرستاد.

درود خدا بر تو باد‌ای مادر و سلام من برتو‌ای مادر، من در راه خدا شهید شدم و شما در راه خدا متحمل مصیبت شدید، پس برای خود ثوابی [۱۲]و اجری بیشتر از اجر شما پدران و مادران شهدا نمی‌بینم و انشاءالله در قیامت همدیگر را دوباره ملاقات خواهیم کرد؛ و‌ای خواهران مهربانم می‌دانم که تحمل از دست دادن برادر برای شما مشکل است، اما باید تحمل کنید که زینب (۳) دوری ۷۲ تن را تحمل نمود؛ و به شما توصیه می‌کنم خدا را از یاد نبرید و رهبر را مرید باشید و مادر را دلداری داده و خود باعث ناراحتی بیشتر او نشوید، شهادتم را به همدیگر تبریک بگویید و در ساختن خواهران و مادران دیگر خوب بکوشید و فرزندانتان را برای اسلام پرورش دهید هر چند که دیگران را خوش نیاید. حزب‌اللهی اصیل و متقی و زینب‌گونه باشید و حجاب کامل خود را همچنان محکم حفظ کنید و بر دهان مفسدین بی‌حجاب بکوبید که سیاهی چادر‌های شما از خون من سرخ‌تر و دشمن کُش‌تر است.‌ای برادران عزیزم من رفتم شما را به امان خدا گذاشتم و، اما در این لحظه‌های آخر پیامی دارم. برادران خوب توجه کنید که زمانه یکجور نیست و هر روز یک روز نیست و حوادث زندگی حال و گذشته و آینده شما را فریب ندهد که نخواهد داد و شما را از راه حق و صراط مستقیم منحرف نکند که نخواهد کرد. دشمن و منافق را در [هر]زمان [ی]با هر لباسی بشناسید و نگذارید دوباره رشد کنند و گروه‌های منحرف را در هر زمانی و با هر مارکی از خود دور کنید که اسلام و متن قرآن فقط از حلقوم کسانی بیرون می‌آید که سال‌ها زجر حجره ماندن را کشیده‌اند و آنان کسانی جز روحانیت اصیل نبوده‌اند، برادرانِ من، شما حالا برادر شهیدید، شهیدی که با همه غربی‌ها و شرقی‌ها دشمن بود و از اول انقلاب و مدتی قبل از آن خط‌های درست و نادرست را خوب شناخت.

امام را رهبر دانست، حاکمیت جبهه ملی [۱۳]و نهضت آزادی [۱۴]را طرد می‌کرد و مجاهد دروغین خلق را منافق [۱۵] شناخت، یاران امام را که در سنگر علم و تقوی مجلس و دولت مبارزه می‌کنند، یاران اسلام خواند. به بنی‌صدر [۱۶]ملعون و خبیث رأی نداد و جبهه را فراموش نکرد و در آن مقاومت ورزید و حتی برای شرکت در نبرد فردا درس را فراموش نکرد و حالا با صدای بلند می‌گویم ته مانده‌های منافقین را از خود برانید و به گروه‌های کوچکی که هدفی جز تفرقه در صف تشیّع ندارند، دل نبندید و سعی کنید که شما را فریب ندهند و خوب فکر کنید که حوادث آینده برای شما تلخ نگردد. امام را تنها نگذارید. در راه اسلام تلاش و کوشش هرچه بکنیم کم کرده‌ایم و سعی کنید که از گناه صغیره و کبیره بگریزید که قیامتی به‌پاست و در آن جا همه با پرونده‌ها و اعمالمان حساب می‌شویم و میزان برقرار است؛ و توجه داشته باشید که هیچ‌کس را دوست و رفیق و برادر شهید بودن افتخار نیست بلکه راهش را ادامه دادن شرط است؛ و‌ای همه خویشان و قومانم: شما را [به]نزدیکتر شدن به امام و انقلاب اسلامی توصیه می‌کنم و می‌خواهم در شهادتم این نکته را توجه بیشتر کنید.

«ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون وعداً علیه حقاً فی التورایة و الانجیل والقران و من اوفی بعهده من الله فاستبشروا ببیعکم الذی بایعتم به و ذالک هو الفوز العظیم» [۱۷]«خدا جان و مال مؤمنین را به بهای بهشت خریداری کرده که آن‌ها در راه خدا جهاد می‌کنند و دشمنان دین را به قتل می‌رسانند و یا خود کشته [بـ]شوند این وعده قطعی است بر خدا، و عهدی است که در سه دفتر آسمانی تورات، انجیل، قرآن به او فرموده و کیست باوفاتر از خدا به‌عهد؟ «ای اهل ایمان، شما به‌خود در این معامله بشارت دهید که این معاهده با خدا به حقیقت سعادت و پیروزی [۱۸]بزرگی است».

باید بدانید که در راه اسلام تمام زندگی را فدا کردن زیباست که زیبایی آن را شهید می‌داند و بس. زندگی خوب و شیرین است، اما نه آن زندگی که کافران بعثی بر تو حاکم باشند و دیارت را در تصرف، زندگی شیرین است، اما نه آنکه ناموست را در اشغال بگیرند و تو به آن نگاه کنی، زندگی شیرین است، اما نه آنکه به امام حسین (۷) و حسین زمان جواب لبیک گفته نشده باشد. با شما بودن خوب و شیرین بود تا زمانی که اسلام برای پرورش و باروری خود احتیاج به‌خون نداشت در جمع شما بودن شیرین بود تا موقعی که جهان بر علیه ما و برای نابودی اسلام بسیج نشده بود، چه زندگی چه شیرینی. آیا در پناه صدام بودن خوش است یا جان به جان آفرین تقدیم نمودن؟ ننگم باد که باز هم در خانه بمانم و صدا و شیون کودکان پدر شهید شده را بشنوم و بنشینم و صدای وای اسلاما، وای قرآنا، وای اماما را نشنوم. در زندگی آزاده باشید و آزاد زندگی کنید و به هیچ دشمنی کوچک‌ترین باجی ندهید؛ و‌ای دوستانم متکی به خدا باشید.

خدا را بهتر بشناسید و او را عبادت کنید، مخلص باشید و متقی، هراسی بدل نداشته باشید وجود خود را در جبهه‌ها از نظر معنوی پرورش دهید و طعم شیرین جهاد در راه خدا بچشید و نگذارید روزی یأس و نومیدی برای شما به‌خاطر پایان جبهه و جنگ و شکست در امتحان خداوندی بماند؛ و‌ای ملت حزب‌الله‌ای سلحشوران و یاوران روح‌الله‌ای کسانی که هنوز در امتحان بزرگِ شهید دادن، سرفرازانه به پیش می‌روید و‌ای کسانی که خدا شما را برای مبارزه در راهش و پیاده کردن احکامش انتخاب نمود، همچنان با شتابی افزون به‌سوی هدف‌های بزرگ اسلامی قدم بردارید و هرگز اسلام و رهبر را تنها نگذارید که ۱۴۰۰ سال تنها ماندن اسلام کافی هست. شما امتی هستید که خداوند نعمت داشتن این چنین رهبری مانند امام خمینی را بشما عطا فرمود.

قدرش را بدانید و فریب و نیرنگ دشمنان را در مورد رهبری نخورید که نخواهید خورد و خدای ناکرده در هیچ زمان جبهه و جنگ را فراموش نکنید. هرچند که این جبهه اسلام هرگز به ما هیچ احتیاجی ندارد و این ما هستیم که به شرکت در این جبهه‌ها احتیاج داریم، برای ساختن خود و برای قیامت که بپاست.‌ای امت حزب‌الله تقوا را پیشه کنید و زندگی کردن را برای اسلام بدانید. کوشش کنید که مخلص باشید و برای خدا کار کنید. جواب دشمنان را با مشت‌های محکم بدهید و جز گرایش به اسلام فقاهتی به هیچ دسته و گروه دیگر گرایش نشان ندهید. در هر زمانی پیرو ولایت فقیه باشید و آنرا پشتیبانی کنید و امرش را به خوبی انجام دهید و نهی‌اش را به خوبی نفی کنید.

دنیای زندگانی و مادی را جز آزمایشگاهی بزرگ و زمینه‌سازی برای روز قیامت ندانید و برای دنیای آخرت توشه‌ای کسب کنید که هرچه است در آن روز است.

اما آنچه دارم را به چنین نحوی خرج کنید: هزار تومان از سرمایه‌ام را در مسجد ولی‌عصر و پانصد تومان آنرا در هیئت ابوالفضل (۷) و بقیه آن را جهت حسینیه شهدا صرف نمایید و نیز موتورم را به هر سبک که می‌توانید فروخته و پولش را جهت پیروزی رزمندگان و آنچه را که خود تشخیص می‌دهید صرف کنید و وسایلم (شامل کتاب و غیره) را به هر صورتی که بهتر است برای اسلام بدهید و همچنین ۳۱ روز روزه واجب بدهکارم که آن‌را به هر نحو که می‌دانید قضا نمایید؛ و می‌خواستم مدت یک‌سال را نماز بخوانم که اگر می‌توانید آن را قضاء نمایید؛ و برایم دعا کنید که با شهدا محشور گردم.

«والسلام علیکم و رحمة‌الله و برکاته»



[۱]- انفال/ ۴۵.

[۲]- روایت مشهوری منسوب به حضرت علی (۷) است که در اکثر آثار و حتی منابع بدون ذکر منبع دقیق به حضرتشان منسوب است «الهی تعاملنی بفضلک و لا تعاملنی بعدلک».

[۳]- یادآور این آیه قرآن است: «اینما تکونوا یُدرککم الموت و لو کنتم فی بروجٍ مشیدة» ترجمه «هر کجا باشید اگر چه در کاخ‌های بسیار محکم مرگ شما را فرا رسد از مرگ هیچ چارة رهایی ندارید» (نساء/ ۷۸).

[۴]- در اینکه اجل هر کس فرا رسد ساعتی پیش و پس نخواهد شد. آیات متعددی در قرآن موجود است از آنجمله: اعراف/۳۴- یونس/۴۹- حجر/۵- نحل/۱۶- مؤمنون/۲۳. برای نمونه به اعراف/۳۴ بسنده می‌شود: «فاذا جاء اجلهم لایستأخرون ساعة و لا یستقدمون» ترجمه: «هنگامی که اجل شما فرا رسد در آن ساعتی تعجیل و تأخیر نخواهد شد».

[۵]- علی (۷) تعبیری مشابه سخن رسول‌الله دارد که شهید بدان نظر داشته است «انَ اکرم الموت االقتل» نهج‌البلاغه خطبه ۱۲۳، ترجمه دکتر سیدجعفر شهیدی.

[۶]- المؤمن/ ۶۰.

[۷]- ر. ک. تعلیقات.

[۸]- ترجمه فراز آخر از زیارت امام حسین (۷) است: «یا لیتنی کنتُ معکم فافوز فوزاً عظیماً» (مفاتیح الجنان).

[۹]- از پیامبر اکرم حدیثی بدین مضمون روایت شده است که دقیقاً با ترجمه‌ای که شهید نقل کرده معادل است: «الجنة تحت ظِلال السّیوف» (نهج‌الفصاحه، ص ۲۸۰).

[۱۰]- ر. ک. تعلیقات.

[۱۱]- باید در اصل وصیت دستنویس «سلول‌های» باشد.

[۱۲]- در اصل وصیت «صوابی».

[۱۳]- ر. ک. تعلیقات.

[۱۴]- ر. ک. تعلیقات.

[۱۵]- ر. ک. تعلیقات.

[۱۶]- ر. ک. تعلیقات.

[۱۷]- توبه/ ۱۱۱.

[۱۸]- در اصل وصیت «فیروزی».


منبع: کتاب وصیت نامه کامل شهدای استان سمنان / نشر شاهد/ بنیاد شهید و امور ایثارگران 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده