نویسنده یار محمد عرب عامری
از ماشين پياده شد و آن ها را از هم جدا كرد. چند دقيقه اي با آن ها حرف زد و بعد از جيبش شكلات در آورد و به هر كدام يك شكلات داد. صورتشان را بوسيد. آنها هم صورت يك‌ديگر را بوسيدند و دنبال كارشان رفتند.
نوید شاهد سمنان :

قسمتی از متن کتاب

يك روز كه با هم به گرمسار رفته بوديم، دو نفر موتور سوار را ديديم كه با هم دعوا و كتك‌كاري مي كردند.

گفت: «خان! بريم جداشون كنيم؟».[1]

گفتم: «من كه جُرأت نمي‌كنم! توانش رو هم ندارم. تو جووني برو جداشون كن!».

از ماشين پياده شد و آن ها را از هم جدا كرد. چند دقيقه اي با آن ها حرف زد و بعد از جيبش شكلات در آورد و به هر كدام يك شكلات داد. صورتشان را بوسيد. آنها هم صورت يك‌ديگر را بوسيدند و دنبال كارشان رفتند.

آقاي ‌محمّد جلدكار


1- آقاي محمد جلدكار را خان صدا مي‌كنند.

************************************

کاسبان، حسن: دوم شهریور 1343، در شهر آرادان از توابع شهرستان گرمسار دیده به جهان گشود. پدرش خسرو، خیاط بود و مادرش بتول نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته تجربی درس خواند و ديپلم گرفت. کارمند اداره اطلاعات بود. سال 1362 ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد. بیست و پنجم دی 1365، با سمت مسئول اطلاعات در بمباران شیمیایی شلمچه به شهادت رسید. پیکر او را در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپردند. 

**********************

مشخصات کتاب حدیث قرب

نویسنده یار محمد عرب عامری

قطع رقعی

قیمت 3000 تومان

تیراژ 2000 جلد

انتشارات زمزم هدایت قم - 1385

خاطرات شهید حسن کاسبان

تهیه کننده : بنیاد شهید و امور ایثارگران استان سمنان



برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده