خاطراتی از شهید محمد باقر جمال
نماز شب خوندن تو جبهه ریا نمی شه!

توی چادر بعضی خواب بودند. چند نفری قرآن می خواندند و...

جمال هم از چادر بیرون رفت. وقتی برگشت. یک گوشه چادر جانمازش را پهن کرد و شروع کرد به خواندن نماز شب.

وقتی نمازش تمام شد، کنارش نشستم و گفتم:«کارت خیلی عجیبه!».

پرسید:«چطور؟».

گفتم:«اون موقع که مسؤول پایگاه بودی، صبر می کردی تا مسجد خلوت بشه بعد نماز شب رو می خوندی اما حالا جلوی جمع...».

نگذاشت حرفم را تمام کنم. خندید و گفت:«به نظرم نماز شب خوندن تو جبهه ریا نمی شه! چون بیشتر بچّه های این جا پاک و خاکی ان!».

شهید محّمد باقر جمال

برگرفته از خاطره آقای احسانی (همرزم شهید)

منبع : بنیاد شهید وامور ایثارگران استان سمنان 

جمال، محمدباقر: يكم اسفند 1338، در شهر سرخه از توابع شهرستان سمنان به دنيا آمد. پدرش غلامرضا و مادرش فاطمه نام داشت. تا دوم راهنمايي درس خواند. بنا بود. ازدواج كرد و صاحب يك پسر و دو دختر شد. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. بيست و هشتم بهمن 1364، با سمت آرپي‌جي‌زن در ام‏الرصاص عراق بر اثر اصابت تركش به سر، شهيد شد. مزار او در گلزار شهداي زادگاهش قرار دارد. 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده