مسئوليت شهدا را كه به گردن ما گذاشته، خيلي سنگين است. نمي‌توانيم به سادگی از آن گذشت. ولی يک مقداري فكر كنيم، متوجه مي‌شويد چه مسئوليت سنگيني بود كه به گردن ما ‌گذاشت.

وظیفه‌ای که شهدا به گردن ما گذاشته‌اند بسیار سنگین است

به گزارش نوید شاهد سمنان، شهید سیدجعفر احمدپناه ششم فروردین‌ماه ۱۳۴۵ در شهرستان سمنان به دنيا آمد. پدرش سيدکريم و مادرش سيده‌‌خانم نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و ديپلم گرفت. سيم‌کش ساختمان بود. به عنوان بسيجی در جبهه حضور يافت. بیست و يكم دی‌ماه ۱۳۶۵ در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به سر، شهيد شد. مزار او در گلزار شهدای امامزاده يحيای زادگاهش واقع است.

 

متن وصیت‌نامه شهید:

بسم‌الله الرحمن الرحيم

«ولاحول و لاقوة الا بالله العلي العظيم».

«ولاتحسبن الذين قتلوا في سبيل‌الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون».[2] «اي مردم گمان مكنيد[3] كه شهيداني كه در راه خداوند منان شهيد شده‌اند مردگانند، اينها زنده هستند و در نزد خداوند خويش روزي مي‌خورند».

با عرض پوزش و معذرت، چون برخي، واجب دانستم و واجب است، وصيت‌نامه داشته باشيم نوشتم.

اين وصیت را با نام خداوند متعال شروع می‌كنم.

سلام خدا، بر فرماندة كل قوا (عج) و نايب برحقش امام امت،[4] خميني كبير و سلام خدا بر تمامي شهيدان و معلولين و مجروحين و مفقودالاثرها و سلام خدا بر تمامي خانواده‌هاي شهدا، مفقودين، مجروحين و معلولين و سلام خدا بر شما پدران و مادران كه همچنين فرزنداني بزرگ كرده‌ايد[5] يعني امانتي بود از جانب الله كه شما توانستيد صحيح و سالم با كمال سرافرازي، امانت را تقديم الله كنيد. يا اينكه به جبهه‌ها بفرستيد و شب الي صبح خواب از چشم پريده و به دعاگويي شماها مي‌باشند و همچنين اسلام را از خطر دشمن، محفوظ بدارند.

الهی (الله) تو را شكر كه چنين لياقتی به من دادی كه من به دانشگاه آقا اباعبدالله (7) راه يابم و با آگاهي كامل و با علم بيشتر، تمام راه حق و حقيقت را انتخاب و در اين راه كه انتهاي آن يعني شهادت در راه خداست، گام نهم. و از اين سعادت عظيم، برخوردار شوم، اي ملت عزيز اين سعادت مخصوص خودم نيست، خداوند به من عنايت كرده، بلكه شما ايمان و تقوي را بيشتر كنيد و به دانشگاه آقا اباعبدالله (7) راه يابيد تا معناي اين جملات را درك نماييد. اي خداي من، من كه در زندگي و در اين دنيا چيزي نداشتم و ندارم كه در راهت بدهم جز يك مشت گوشت و پوست و استخوان، پس بپذير و راضي باش از من. به حق محمد و آل طاهرين او كه سلام و رحمت‌هاي تو بر همه آنان باد. چند حديث [6] براي شما مي‌خواهم بنويسم، انشاءالله پذيرا هستيد.

پيامبر اسلام(6) مي‌فرمايد كه شما براي نابودي آفريده نشده‌ايد، بلكه براي ماندن و باقي بودن، به‌وجود آمده‌ايد و با مرگ، تغيير مكان مي‌دهيد و از منزلي به منزل ديگر انتقال مي‌دهيد. يا حضرت علي(7) مي‌فرمايد: كه دنيا منزل گذران و آخرت مقر جاودان است. فرصت را غنيمت شماريد و از گذرگاه خويش براي قرارگاه خود چيزي بگيريد و ذخيره‌اي بيندوزيد يا مي‌فرمايد: دنيا روز عمل است نه حساب، ولي آخرت روز حساب است نه عمل. و اي ملت شهيدپرور، مبادا شما برخلاف اين حديث عمل كنيد، به مال دنيا دل ببنديد و از معنويات و از دانشگاه و همچنين استادي كه نصيب همه‌كس نمي‌شود، عقب بمانيد و در آخرت هم خدا نكرده دچار دوزخ الهي شويد.

پشيمان مي‌شويد كه ديگر سودي ندارد. يا رسول خدا(6) در حديثي ديگر مي‌فرمايد: اگر فرزند آدم به ظرفيت دو رودخانه بزرگ سيل طلا در اختيار داشته باشد، باز هم قرار نمي‌گيرد و در طلب ثروت‌هاي ديگري است. خداوند به فرياد ما برسد، خيلي مشكل است يا شما در شهرستان هستيد، جبهه را فراموش نكنيد، يعني به فرمان امام خميني بت‌شكن يا حسين زمان ما جبهه را اهم از واجبات دانسته، كسي كه توان رزمي دارد[7] به جبهه، كسي [كه] ندارد[8] نسبت جبهه از نظر مالي، اگر از نظر مالي هم در مضيقه‌اند[9] دعاي خير يادشان نرود. ولي مبادا آرزوي درازي كنيد كه خود را به‌سوي سقوط قطعي و مرگ لغزيده رسانده‌ايد. آرزو داشته باشيد[10] نه آرزوي دراز و بي‌حساب.

خلاصه مزاحمت ايجاد كردم و سر شما را درد آوردم، مقصود اين بود يك مقدار به فكر آييد، به فكر آخرت باشيد، يك مقدار [...][11] باشيد. اما، ما كه حسين حسين(7) مي‌كنيم، اين شعار را هم عمل كنيم. حسين(7) زمان ما خميني است، لبيك بگويم به خدا دير است. خلاصه با عرض پوزش، باز هم در اين‌باره حديثي داريم كه مي‌فرمايد از امام صادق(7) وقتي امام اراده مي‌كند خبري را بداند، خداوند او را به آن چيز آگاه مي‌سازد.

تنها در اين‌باره، دربارة[12] امام امت مطالعه كنيد. ببينيد همين‌طور است يا نه. لبيك بگوييد و مثل مردم كوفه نباشيد، كه امام تنها بماند، يا مثل مردم زمان امام حسين(7) چندين لشكر بودند ولي در جنگ 72 تن از ياران باوفاي امام بيش نبودند، كه اينها هم در راه خداوند شهيد شده‌اند. شما راه شهيدان را ادامه دهيد و نگذاريد، اسلحه آنها بر زمين بماند و به‌دست دشمن افتد و دشمن از اسلحه اين شهدا استفاده كرده و به قلب ما نشانه بگيرد و يا نگذاريم خون آنها[13] به‌هدر رفته باشد و مسئوليت شهدا را كه به گردن ما گذاشته، خيلي سنگين است. نمي‌توانيم به سادگي از آن گذشت. ولی يک مقداري فكر كنيم، متوجه مي‌شويد چه مسئوليت سنگيني بود كه به گردن ما ‌گذاشت. مرگ مرگ است، مرگ سرخ چه بهتر است از مرگ طبيعي. مرگ سرخ را دريابيد و به‌سوي آن بشتابيد.

«والسلام من تبع الهدي»

7/4/65

برادر حقير شما، سيدجعفر


[1]- شهيد در بالاي سمت چپ وصيت خود نوشته است: «گرچه من كوچك‌تر از آن شهيداني بودم خيلي وصيت‌ها كردند من شاگرد آنها هستم و خواهم بود».

[2]- آل‌عمران/ 169.

[3]- در اصل وصيت: «مي‌كنيد».

[4]- در اصل وصيت به‌جاي ويرگول «واو» آمده است.

[5]- در اصل وصيت: «كردي».

[6]- در اصل وصيت «حديثي».

[7]- در اصل وصيت «دارند».

[8]- در اصل وصيت «ندارند».

[9]- در اصل وصيت «مزيقه‌اند».

[10]- در اصل وصيت «باشد».

[11]- خوانا نيست.

[12]- در اصل وصيت دربارة دوم را ندارد.

[13]- در اصل وصيت بين آنها و به هدر «را» زايد است.

 

انتهای متن/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده