خاطرات شهید والامقام یدالله جدیدی
در! اگر کار خیری انجام می دیم نباید به زبون بیاریم، چون دیگه جنبه ی خدایی ندارد

تصمیم گرفتم هر طوری شده موضوع را از زیر زبانش بیرون بیاورم. صبح زود برای نماز بلندش کردم. با همان صدای اول، از رختخواب جدا شد. وضو گرفت و نمازش را خواند. بعد به او گفتم:«یدالله! شنیدم برای مسجد می خوای کاری انجام بدی؟».

خندید و گفت:«پدر! اگر کار خیری انجام می دیم نباید به زبون بیاریم، چون دیگه جنبه ی خدایی ندارد».

شهید یدالله جدیدی

برگرفته از خاطره پدر شهید

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده