مجله شاهد در ايام دفاع مقدس(3)
پنجشنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۰ ساعت ۰۰:۰۰
نويد شاهد:همينطور كه پله ها را پشت سر مي نهادم، در يك طبقه با چند كودك مواجه شدم، همه آن ها تا مرا ديدند، سلام كردند. سلام آن ها همان گرمي ديدار دو مسلمان را داشت. در حالي كه به گرمي پاسخ سلام آن ها را دادم، گفتم: شما مي توانيد بگوييد، خانواده شهيد سامي حداد كجا هستند؟ يكي از آن بچه ها گفت: بله، من خواهر او هستم. در حالي كه شادمان از ديدار او بودم به دنبالش به راه افتادم ،او مرا به خانه شان برد و من دوباره عظمت شهادت را دريافتم، دريافتي كه يك لحظه از مرز جغرافيايي ايران گذشت، و در عراق، لبنان ودر جاي جاي كشورهاي اسلامي، حماسه آفرين شد چرا كه همه شهيدان به يك گونه اند.


براي اولين بار بود كه به ديدار يك خانواده شهيد از سرزمين عراق مي رفتم، در طول راه يادهاي گذشته، روزهائي كه ملت هاي مسلمان درگير تجزيه نشده بودند و سرزمين يكپارچه اسلامي محل ديدار مسلمانان بشمار مي رفت. كعبه، قدس، مدينه وكربلا و نجف و زينبيه همه مسلمانان را در يك جا گرد آورده بودند اما امروز…، با اين افكار به محل مذكور رسيدم، يك واحد ساختماني ، كه متشكل از آپارتمان هاي متعددي بود، به نگهبان، كه كنار در ايستاده بود، گفتم: شما خانواده شهيد سامي حداد را مي شناسيد با لهجه عربي آميخته با فارسي گفت: بله، طبقه ي… آپارتمان شماره.. از او تشكر كردم و به راه افتادم. همينطور كه پله ها را پشت سر مي نهادم، در يك طبقه با چند كودك مواجه شدم، همه آن ها تا مرا ديدند، سلام كردند. سلام آن ها همان گرمي ديدار دو مسلمان را داشت. در حالي كه به گرمي پاسخ سلام آن ها را دادم، گفتم: شما مي توانيد بگوييد، خانواده شهيد سامي حداد كجا هستند؟ يكي از آن بچه ها گفت: بله، من خواهر او هستم. در حالي كه شادمان از ديدار او بودم به دنبالش به راه افتادم ،او مرا به خانه شان برد و من دوباره عظمت شهادت را دريافتم، دريافتي كه يك لحظه از مرز جغرافيايي ايران گذشت، و در عراق، لبنان ودر جاي جاي كشورهاي اسلامي، حماسه آفرين شد چرا كه همه شهيدان به يك گونه اند.
پس از تعارفات معمول، در اتاقي كوچك نشستم در كنار مادر و خواهر شهيد سامي حداد، در حالي كه تصوير شهيد همراه با تصوير امام، آيت الله منتظري، شهيد بهشتي و شهيد صدر در روبرويم قرار داشت و در كناري ديگر، تصاويري از مسئولين مملكتي، در همان حال، كه به تصوير شهيد سامي حداد مي نگريستم، با خود گفتم: اي شهيد چه راه پر بركتي را براي ما بر جاي نهاده اي. راهي كه همراه با درك ياران اسلام و ياري رزمندگان مسلمان است. صداي گرم مادر شهيد سامي حداد مرا از افكارم بيرون كشيد، بهتر ديدم كه اين همه تجربه را در كلام مادر و خواهر شهيد خلاصه كنم كه بهترين سند براي تجربه هر انساني است.
از مادر شهيد سامي حداد خواستم كه از زندگي شهيد برايمان بگويد: او گفت: پسرم درس مي خواند، از پانزده سالگي كه براي زيارت كربلا مي رفت بعثي ها به دنبال او بودند، نزديك روز عاشورا، او را مي گرفتند و بعد آزادش مي كردند. در بغداد هم فعاليت داشتند او و همرزمانش صدام را نمي خواستند، و براي همين بود كه ما را فرستادند ايران. مي گفتند: شما ايراني هستيد و مجاهد و همه را بيرون كردند، البته نمي خواست بيايد، دوست داشت پيش برادرش و پسرهاي خواهرم بماند و جهاد كند. آن ها پدر ايشان را گرفتند و گفتند: يا برويد و يا همه را اعدام مي كنيم حتي برادر و خواهرهاي او را چند روزي در زندان انداختند و گفتند: برويد پيش امام خميني.
از خصوصيات اخلاقي شهيد سامي حداد اين بود، كه در زماني كه عراق بوديم روزهاي جمعه به كربلا مي رفتند، او نماز مي خواند و روزه مي گرفت. و در عراق نيز با شهيد صدر نيز همكاري مي كردند. روزهايي كه به كربلا مي رفتند پشت سر ايشان نماز مي خواند. و فعاليت داشت، و او به وسيله خواهران خود، اعلاميه پخش مي كرد بعد هم كه به ايران آمد دو سال در نزديك مرز مي جنگيد تا شهيد شد. وقتي پسرم شهيد شد با خود گفتم: اين ها براي اسلام بود كه رفتند. اگرچه بعثي ها را مي گرفت و راه ها را مي دانست، اما خوب، امروز دوستان او هستند كه مي آيند و مي روند. او هميشه از شهادت مي گفت او را همه مي شناختند، الان برادر من هم به جبهه رفته است، تنها ناراحتم از اينكه چرا اينها به اين زودي از دست ما رفتند. ما حاضريم شهيد شويم تا از دست صدام خلاص شويم. صدام چه كرده است؟ جوان ها ي ما را گرفت، همه را گرفت. دارد آبادان را مي زند اين ها همه غم و عصه است نه شهادت فرزند من.
اين جا ما به دعاي كميل، ندبه، نماز جمعه مي رويم. فرزندانم از كودكي تابع قرآن و مسائل اسلامي بوده اند. روزي كه او را به خاك سپرديم در كنار مزار او صحبت كردند، عكس او را برداشتند و من از يك جهت خوشحال شدم كه شهيد شد. مي ديدم ايراني ها و عراقي ها بودند و اين شهيد را به خاك سپردند الان نيز كه به بهشت زهرا مي رويم، خانواده هاي شهيد به سر مزار شهيد، گلاب مي پاشند و ما نيز چنين مي كنيم و من فكر مي كنم بعد از سقوط صدام با اين شهيدي كه در ايران دارم، براي خاطر او هم كه شده به ايران بيايم. شهيد سامي حداد نيز در كنار ما هست، برادر كوچك او مي گويد:خواب او را ديده ام و تعريف مي كند و مي دانند كه صدام او را شهيد كرده است.
پيام من اين است كه ان شاءالله اسلام پيروز شود، اسرائيل و صدام و امريكا نابود شوند و اينكه بيايند و اين جنايات صدام را ببيند و به اين فكر نباشند كه صلح كنند. ان شاء الله اسلام پيروز شود صدام نابود گردد.
بعد از سخنان مادر شهيد سامي حداد، به سخنان مادر شهيد سامي حداد به سخنان خواهر شهيد، گوش دادم پيامي كه مثل همه پيام ها، سرنوشت ساز است. او مي گفت: اين انقلاب اسلامي بود كه روح و معنويات اسلامي را در مردم ايران متجلي ساخت و ملت مسلمان ايران با ملل ديگر جهان در صبر و شكيبايي و همينطور در مبارزات با نظام هاي ظالم و ستمگر و جباران زمانه و امپرياليسم جهانخوار برتري دارند. ملت ايران ملتي است مجاهد و مبارز و داراي يك روحيه بسيار عالي است همانطور كه خداوند در قرآن، درباره يك امت مسلمان واقعي مي گويد، در ملت ايران تجلي نموده است و با رهنمودهاي امام امت كه خداوند او را براي اسلام زنده نگه دارد، مردم ايران برسانند، خداوند اين امت را چند بار مورد آزمايش قرار داد و در تمام اين آزمايش ها صبر نمودند و در راه خداوند ايثار و جان نثاري كردند و همه ي اين ها را در راه خداوند مي خوانند همواره پيروزي از آن اين عظيم است زيرا جهادشان در راه خدا مي باشد و عزيزترين فرزندان و اموال خود را در راه خدا فدا مي كنند. امت ايران به رهبري رهبر عزيز خود وحدت كلمه را حفظ مي كنند و با مستضعفين جهان متحد شدند و ما براي آزادي قدس عزيز، فلسطين و عراق راه امام را در پيش گرفته ايم و راه او را ادامه خواهيم داد زيرا راه او، راه حسين(ع) است و ياري خواهيم نمود امام را و رهروان او را و مبارزه مي كنيم با دشمنان اسلام، اللهم و ال من والاهم و عاد من عاداهم. و توصيه مي كنم به ملت ايران كه به ريسمان خداوند چنگ بزنند و صبر كنند زيرا در راه خدا قيام كرده ايد چشم اميد ملت هاي جهان با شما ملت عزيز است زيرا شما براي ديگران الگو قرار گرفته ايد وشما بايد نور اسلام را در قلوب مردم جهان هدايت كنيد. و جهان را از ظلم ستمگران نجات دهيد. زيرا در عراق، جوانان بسياري در زندان بعثيون گرفتار شده اند و زير شكنجه هستند، چشم اميد آن ها نيز به شما است. شما مردم شهيد پرور ايران، آرزوهاي ملت هاي مستضعف را به تحقق برسانيد. شما بايد با جديت و قاطعيت تمام در مقابل جباران و ظالمان و جهانخواران بايستيد پشتيبان جمهوري اسلامي باشيد و چه با قلم وچه با زبان براي اينكه اين انقلاب بر دوش شما مردم شهيد پرور است. امام صادق(ع) فرموده است: اين راه عزت است براي اينكه شما با شيطان مي جنگيد و ما با تمام قواي خود، همدوش شما ملت ايران هستيم ما تن به صلح نخواهيم داد. همانطور كه آقاي خامنه اي گفتند: جنگ، جنگ تا پيروزي.
سپس، او از شهيد سامي حداد گفت: هميشه به ما توصيه مي نمود كه راه اسلام را در پيش بگيريم، چرا كه اسلام هميشه نياز به وجود سلحشوراني دارد كه در راه آن جهاد كنند به درستي كه جهاد از درهاي بهشت مي باشد و هركس ترك جهاد كند خداوند لباس ذلت را بر تن او مي پوشاند بر همه مسلمانان واجب است كه اين راه در پيش گيرند. معناي جهاد فقط اين نيست كه با دشمن اسلام بجنگيم بلكه اول با نفس خود جهاد كنيم تا بتوانيم با شيطان و دشمنان دين اسلام جنگ كنيم تا بتوانيم امام را ياري كنيم تا ظهور امام مهدي(عج) همه وحدت كلمه را حفظ كنيم و به ريسمان خدا چنگ بزنيم: واعتصمو به حبل الله جميعاً ولا تفرقوا و انشاءالله كه خداوند پيروزي را نصيب ملت مسلمان نمايد و رهبر عزيزمان را حفظ كند و همه ما در خط امام و مطيع فرمايشات رهبر عاليقدرمان باشيم.
درباره مسئله شهادت برادر خود، و توجيه خواهران و برادران كوچكتر گفت: من براي آن ها تعريف مي كنم كه شهيد پيش خدا قرب دارد و شهيد از قرآن و اسلام دفاع كرده و خون او هدر نرفته است و انشاءالله كه اين راه را ادامه مي دهيم . آن ها را تشويق مي كنم كه به زيارت شهدا بروند چرا كه يك روح و معنويت خاصي در كالبد بي جان ما مي دهند. شهيد يك فرد مؤمن واقعي است همانطور كه علي (ع) فرمود: مؤمن حقيقي يعني داراي يك ايماني است كه همراه با عمل باشد و شهداء باشهادتشان اين واقعيت را نشان دادند و با شهادت خود اسلام را احياء كردند و حكم قرآن را پايدار مي سازند و ظلم را از بين مي برند و معنويات اسلام را متجلي كردند، و ان شاءالله ما هم بايد ايمانمان توأم با عمل باشد، اگرچه زبان من قادر به تعريف از شهيد نيست، كه بتوانم از سجاياي اخلاقي وي برايتان تعريف كنم، اما يكي از صفات او اين بود كه هميشه جوان ها را ارشاد مي كرد و اثر سجده بر پيشاني او مشاهده مي شد. وقتي در ايران انقلاب اسلاني رخ داد، مردم عراق متوجه ايران شدند مخصوصاً به امام و همه مؤمنان امام را تأييد مي نمودند و پيرو خط امام شدند. جوانان مبارز پيام انقلاب اسلامي ايران را به گوش جوان عراق رساندند و مبارزات خود را شروع نمودند و با بعثيون درگيري داشتند كه عده اي به شهادت رسيدند و برخي به زندان افتادند و بقيه مردم را بعثيون به ايران تبعيد نمودند. شهيد سامي حداد، هميشه آرزوي شهادت در راه خدا را مي نمود و از مؤمنان مي خواست تا برايش دعا كنند تا شهيد شود و او به درستي معناي شهادت را مي دانست و آن افتخاري بزرگ براي خود و خانواده خود مي دانست تا اينكه خداوند شهادت در كربلاي ديگر(ايران) نصيب او نمود. ما هم اين شهادت را رحمتي بزرگ از خداوند براي خود مي دانيم ـ امير مؤمنان (ع) مي فرمايد: ان اكرم القتل هي القتل في سبيل الله و ما اين خط را ادامه خواهيم داد چون اين خطي بود كه تمام ائمه معصومين اين راه را طي نمودند تا به شهادت رسيدند و ما در زيارت امام حسين (ع) مي خوانيم يا ليتني كنا معكم فافوز معكم فوزاً عظيما، وظيفه و رسالت ما اين است كه شهادت را رحمتي بزرگ از خداوند مي دانيم براي خودمان و بايد جوانان ما مبارزه كنند با شياطين و زمينه ظهور امام زمان را فراهم آورند. شهادت او افتخار بزرگي بود زيرا كه سامي تن به ذلت نداد تا به شهادت رسيد و دوستان غبظه مي خورند كه چرا شهيد نشدند و اين منزلت بزرگي بود و فوز عظيمي هست كه نصيب او گرديده است. اينكه فعاليت هاي من به عنوان خواهر شهيد، اين است كه درس مي خوانم و در مدرسه قسمت تبليغات و انتشارات هستم و ان شاءالله كه بتوانم اين رسالت بزرگ را كه بر دوش من هست به نحو احسن انجام بدهم. در نماز جمعه و راهپيمايي ها شركت مي كنم و سعي مي كنم از اخبار جهان و منطقه بدون اطلاع نباشم.
پيام من نيز به خانواده شهدا اين است كه خود را به زينت صبر مزين نمايند همچنان كه علي(ع) فرمود: الصبر كل الرأس من الجسد و لاخير بجسد برأس و لا ايماناً بلاصبر و يا الصبر مفتاح الفرج: بر آن ها است كه صبر را پيشه كنند، صبر به آنچه دوست دارند يا ندارند. صبر علي تكره و صبر علي ما تحب و خانواده هاي شهدا بايد الگو براي تمام مردم جهان قرار گيرند تا مردم به اسلام گرايش پيدا كنند و آن ها بايد مانند چراغي باشند، بسوزند و راه را براي جامعه روشن كنند و بايد راه شهدا را در پيش گيرند، خون شهدا را حفظ نمايند ما بايد راه شهيد را در پيش بگيريم و نگذاريم خون آن هدر برود چه از راه قلم و اخلاق نيك و موعظه جوانان تا اينكه در روز قيامت مورد شفاعت او قرار گيريم و ما در قبال خون آن ها بايد اين انقلاب اسلامي را به تمام نقاط جهان صادر كنيم.
سخنان خواهر شهيد سامي حداد تمام شد باز هم از شهيد گفتند، اين كه در عمليات فتح المبين، در 1/1/61 به شهادت رسيد، از او گفتند كه در شب شهادت آيت الله بهشتي و ياران امام، او در كنار پيكرهاي شهيدان پاسداري داد و در تشييع جنازه ي شهيد باهنر و رجايي شركت داشت. و باز هم از او گفتند: كه قبل از فاجعه هفتم تير، خواب ديده بود: زمين و آسمان باز شده است و مي گويند دارند شهيد مي آورند. اينكه بعد از همه اينها او مي دانست كه اين بار كه مي رود ديگر باز نخواهد گشت.
مي گفتند، آن شب همه رفته بوديم دعاي كميل، او رفت از برادرش خداحافظي كند. شب هم در دعاي كميل ، گريه مي كرد، آخرين پيام اين شهيد را نيز دوباره گفتند: اينكه جهاد نفس كنيد.
با كوله باري از حكايت بلند شهادت شهيدي مسلمان و آگاه از خطه عراق، از خانواده او خداحافظي كردم، به قصد اينكه مي ديدم پيوند ما به وسيله اين شهيد هرگز قطع نخواهد شد. پيوندي كه اسلام و حماسه شهادت را محكمتر نموده است.
والسلام
منبع: شاهد بانوان شماره15 شهريور سال 1363
انتهاي پيام/ز
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده